🎶🎙

🎶🎙



_طی چند ماه آینده کریس وو 30 ساله میشه.ازش دعوت کردیم تا بیشتر درمورد 29 سالی که گذرونده بهمون بگه:


وو ییفان: توی این دنیا انسان باید سرشار از قدرت و انرژی باشه 🙌

اگه این یه نامه برای خودم باشه، من فکر میکنم میگم که : واسه 29 سال از زندگیم که گذشته من بدون پشیمونی و حسرت زندگی کردم.هر کاری کردم ، هر تصمیمی گرفتم ،تجربیاتم تو هر مرحله از زندگی مثل تمجید و تشویق ها ، هیت ها و غیره تو سفر زندگیم لازمن.

حسرت خوردن دردناکه و اینکه حسرتی نداشته باشی خیلی سخته من خیلی خوب میدونم که از این لحاظ خوش شانسم

اما اینکه حسرت بخورم یا نه تهش به خودم بستگی داره.

وقتی حرف از زندگیم میشه من یه دیدگاه واضح و روشن دارم.

من چیزایی رو که مطمئنم میخوام انجام بدم انجام میدم، اینکه یه کار دیگه انجام بدم یا اینکه اون کارو به ایده ال ترین روش ممکن انجام ندم تو استایلم نیست.

فقط بچه های کوچولو انتخابای کوچیک و مشکلای بزرگ دارن، یه فرد بالغ باید هدف هاش رو بالاترین معیار ممکن قرار بده و واسه رسیدن بهشون تمرکز کنه.بنابر این نقشه ی دومی تو زندگی من وجود نداره من فکر میکنم این ویژگیم بخاطر تایپ اسکورپیو (ویژگی متولدین برج عقرب) باشه، وقتی به یه چیزی مشغول شم باید مطمئن بشم که به بهترین نحو انجامش میدم.

میپرسین واسه اماده شدن برای انجامش چیکار میکنم؟ همه کار ، هر طور که به ذهنم خطور کنه براش آماده میشم.من هر لحظه، هر دقیقه، هر ثانیه و حتی تو رویاهامم بهش فکر میکنم، این مدل تمرکز کردنم رو هدفامه.

من قبل سی سالگی به تعادل خیلی خوبی رسیدم و هدفام تو زندگی روشن تر شدن ، ولی مهم ترین چیزها تو زندگی ثابت و از جنس سنگ نیستن و تو هرمرحله عوض میشن. من واسه خودم هدف های بلند مدت و کوتاه مدت تعیین میکنم، مثلا موسیقی برام خیلی مهمه، چیزیه که وقت زیادی براش صرف کردم و بهش علاقه مندم و همینطورم شغل منه، بنابر این به دنبال کردنش ادامه میدم. در عین حال این به معنی این نیست که تو زندگیم هدف و مسیر دیگه ای وجود نداره. مثلا مسابقه دادن چیزیه که الان واقعا ازش لذت میبرم.همچنین من هدف های جدیدیو واسه چیزای کوچیک تو زندگیمم تعیین میکنم.من همیشه به تنظیم کردن هدف و دنبال کردنشون اعتقاد داشتم و به همین خاطره که میخوام مرتبا پیشرفت کنم

من از اینکه عجولانه واسه چیزای خاص یه هدف نهایی تعیین کنم خودداری میکنم، به جاش یه ذهن باز دارم و به خودم اجازه میدم دائما هدف جدید تعیین کنم.همچنین تو هیچ زمانی به خودم اجازه نمیدم آدم بی هدفی باشم.

اینکه با پشتکار واسه خودمون هدف تعیین کنیم و بی وقفه به جلو حرکت کنیم راهیه که میتونیم سرزنده و و مشتاق به زندگیمون ادامه بدیم.فکر کنم این یه روش مناسب واسه ذهنیت مثبت داشتنه !

فقط وقتی احساس زنده بودن میکنید که پیشرفت کنید ، در غیر این صورت ممکنه انگیزه زیادی تو زندگیتون وجود نداشته باشه و خیلی کسل کننده بشه.

تا وقتی تو این دنیا هستیم بیاین با انگیزه زندگی کنیم. این همیشه دیدگاهم به زندگی بوده.

شما باید کنترل زندگیتونو به دست بگیرین. وقتی آدم بزرگ میشه کم کم میفهمه اگرچه قضاوتای مردم روح و روان فردو تحت تاثیر قرار میده این قضاوتا مثل یخ زدن روی کیکه!

وقتی سخت کار کنید افتخار و شهرت کسب میکنید اما علاوه بر استقبال بقیه ندای درونیتون خیلی مهم تره.

اینکه باور دارین کارایی که انجام میدین معنی دار هستن یا نه! اینکه با انجام دادنشون میتونید ارزش کسب کنید؟ نظرتون تو این مورد خیلی مهم تره باقی چیزاست.بنابراین من حسم اینه که تو خیلی از شرایط صرف نظر از نتیجه ی کار و اینکه واستون افتخار و موفقیت اورده یا نه مهم ترین چیز اینه که خودتون از انجام اون کار لذت بردین یا نه.

واسه ی من موزیک یه راه خوب واسه ابراز کردن و توضیح دادن خودمه و بهم اجازه میده تو تاریخ یه اثری بذارم.اون بهم اجازه میده چیزایی رو توضیح بدم که تو قالب کلمات نمیتونم بگمشون که این میتونه یه پاسخ احساسی از طرف شنونده ها باشه.شنونده هایی که با این آهنگا آواز سر میدن توجهشون به سمتشون جلب میشه و تجربه هامون به صورت "ما" در میان.

شاید روزی من پیر شده باشم یا دیگه تو این دنیا نباشم ، ولی تو کل زندگیم آهنگایی که ساختم باقی میمونن و هنوزم تو دسترس مردم قرار دارن چه اونا جوون باشن و چه مسن باشن.

این خیلی برام ارزشمند و مهمه. این همون شادی ایه که من تو موزیک پیداش کردم‌. این چیزیه که بهم انگیزه میده تو این زمینه بیشتر و بیشتر پیشرفت کنم.علاوه بر این شما میتونید یه داستان خیلی واضح از من و مسیر رشدمو تو کار هام ببینید که شامل علاقه ی فعلیم به هیپ هاپ و همچنین عشقم به موسیقی سنتی چینیه. هرچی تو زندگیم جلوتر میرم بیشتر افکار و مشاهداتمو تو آهنگام لحاظ میکنم. وقتی شما به آهنگام نگاه میکنید میتونید جواباتونو از اونا بگیرید. عشقم به موسیقی باعث شده که من به همون اندازه به صنایع وابسته به موسیقی هم درگیر بشم.

چرا فشن و مد رو دوست دارم؟ چون مد به موسیقی نزدیکه

وقتی من یه صنعتو دوست داشته باشم هر مهارتی به اون مربوطه و میتونم رو یاد میگیرم.از خوندن گرفته تا رقصیدن، بازیگری،مد،تولید موزیک، لیریک نوشتن و حتی بعضی وقتا کارگردانی.امیدوارم بتونم همه چیزایی که توشون مهارت دارمو پیدا کنم

هر چه بیشتر بدونید بیشتر میخواید که چیزایی رو که بهشون علاقه دارید با جزئیات بیشتری یاد بگیرید

حتی اگه یه روز من دیگه مشهور و محبوب نباشم بازم تو این دنیا یه جا واسه خودم پیدا میکنم.

همچنین میتونم یه قدم برم عقب و اونطوری که میخوام زندگیمو هدایت کنم. من فکر میکنم ارزشا هستن که یه شخص رو تعریف میکنن. با این مهارت و اعتماد به نفس حس میکنم میتونم به جلو گام بردارم. شاید به همین خاطره که به آسونی مضطرب نمیشم. بنابراین میبینید که این علایقتونه که شمارو به اینور و اونور میکشونه، این علایق بخشی از زندگی شماست . زندگیتون هنوز تو دستای خودتونه، شما باید کنترلشو دست بگیرین ،کارایی رو که دوست دارین انجام بدین و بذارین علایقتون هدایتتون کنن، این مهم ترین چیزه.

30فقط یه عدده ؛ در واقع من فکر نمیکنم فقط به خاطر اینکه سی سالم‌شده بالغ شدم ، مراحل زیادی از بدو تولد تا الان تو زندگی وجود داره که باعث رشد من شده .شاید هر به دوسال برام یه مشکل یا شرایط غیرپیش بینی ای پیش بیاد.

من مدام حس میکنم تو وسط یه اقیانوس وایسادم و نمیدونم چه زمانی موج های ویرانگر قراره برسن و نه میدونم که اقیانوس چه زمانی آروم میشه. شاید تو یه چشم به هم زدن امواج تو شب متلاطم بشن و لحظه ی بعد صبح زود آسمون شفاف و واضح باشه. این در حال حاضر قانون زندگی منه در نتیجه این‌ نگرش ذهنمو از همون اول زندگیم پرورش داده. اگه بخوام از حدودای 20 سالگیم بگم روحیاتم خیلی عوض نشدن من قبلا خیلی ساکت و آروم بودم. این به خاطر این نبوده که توی این سن بودم چون من اونموقع هم سخت کار کردم و زحمت کشیدم

30 سالگی فقط یه عدده من به خودم میگم من 30 سالمه باید ثابت قدم تر از قبل باشم ولی در واقع صرفا به خاطر اینکه به یه سن خاص رسیدم چیزایی رو که میخواستم تو لحظه های خاص زندگیم انجام بدم رو تعریف نکردم

حس میکنم نباید تحت تاثیر بحران میانسالی قرار گرفت حتی 10 سال بعد رو هم نمیشه میانسالی دونست،حتی تو اون سن هم نباید از واژه هایی مثل میانسال، جوان، پیر و غیره واسه مراحل زندگیمون استفاده کنیم.

شما باید کاریو که تو هر مرحله از زندگی میخواین انجام بدین مشخص کنین و در ادامه هرچه رو که میخواید با سرعت به سمتش پیش برین و اینطوری شما حالتون خوبه. واسه چیزایی که از کنترل ما خارجن مثلا من میخواستم یه بسکتبالیست بشم ولی به علت صدمه دیدنم این ممکن نبود ، اگه نمیتونید بهش برسید بذارید بره، همیشه یه حسرتایی تو زندگی وجود دارن ،چیزایی که به دست اوردیم و چیزایی که از دست دادیم، نقاط ضعف و قدرت همشون تجربه های زندگین.وقتی زندگی خوب و ایده ال نیست لازم نیست خودتون بهش غلبه کنید چون وقتی شما شروع کنید این کارو انجام بدین ممکنه کل سیستمون بهم بریزه و نتونید به یه راه چاره ساز واسه حل مشکل فکر کنید و ممکنه همه چی خراب بشه. اگه این‌کار درست انجام‌نشد از یه راه دیگه برین.این غرور و یا خودخواهی نیست یه نوع خودآگاهیه. اگه دلتون میخواد یه زندگی شاد تر داشته باشین باید خودآگاهی داشته باشین، مهم نیست کجا میرین شما باید پشت خودتون وایسین و طرفدار درجه ی یک خودتون باشین و با اعتماد به نفس بگین : من هنوزم بد نیستم.

در واقع فکر میکنم تو این مرحله از زندگی بیشتر درباره چیزایی کنجکاوم که نمیتونم خوب انجامشون بدم و میخوام سخت تر روشون کار کنم. وقتی با عزم و اراده ی قوی تری اینکارو کردم اونوقته که یبار دیگه سطحو ارتقا دادم.ولی قبل از اون من قطعا باید به اون کار علاقه داشته باشم. اگه اون چیزی باشه که من دوسش ندارم فرقی نمیکنه چقد خوب باشه من بهش غبطه نمیخورم این یه مدل احترام گذاشتن به خودمه زندگی کوتاهه ما نباید خیلی باهاش مدارا کنیم و نه اینکه هدرش بدیم.

Report Page