‍ ‍

‍ ‍

 

انسان در مسیر پیشروند تاریخ، اسطوره‌پردازی کرده است.

اساطیر، همچنان که زاده‌ی تحولات ذهنی بشر در دورانهای گوناگونند، از طریق سوژه‌های انسانی که به شکل فردی یا در سازوکارهای سیاسی و اجتماعی دوباره آنها را به کار می‌گیرند، در زندگی مادی بازتاب می‌یابند و به شکل عینی بر تاریخ انسان تأثیر می‌گذارند. 

در کتاب جنس دوم، سیمون دوبوار علاوه بر اختصاص دادن فصلی ویژه به "اسطوره"، در برخی فرازهای فصول دیگر هم به تغییرات اسطوره‌ها و نمادهای مقدس بر مبنای تحولات مراحل تاریخ پرداخته است.

می‌دانیم در روزگار پیشاتاریخ (از جمله در دوران رفعت جایگاه زن در نظام حقوق مادری) هنوز نگارش به شکل مکتوب وجود ندارد. اما "در ایامی که نوع انسانی تا حد نگارش اساطیر رفعت یافته، پدرسالاری به طور قطع استقرار یافته" (۱) و تثبیت شده بوده است. 

از انبوه اساطیر کهن که همگی در تاریخی که بر زن گذشته نقش بنیادین دارند، انعکاس یکی، به شکل مستقیم گفتمان‌ساز و تاریخ‌ساز بوده : داستان آدم و حوا. 

اسطوره‌ی کهن حوا در آیین یهودیت و مسیحیت نه فقط عاملی تعیین‌کننده در تعریف زن، که سرمنشأ تدوین و تثبیت بسیاری قوانین زن‌ستیزانه توسط نهادهای اجتماعی، حقوقی و‌ حکومتی است. اسطوره‌ی حوا، بنیادی است برای مشروعیت‌بخشی به اعطای رسمی امتیازات تبعیض‌آمیز، که چه بسا نه فقط در اعصار سیاه وسطا و پس از آن، که تا امروز بر زندگی زنان سنگینی می‌کند. 

در کتاب جنس دوم، اشاراتی به جملات قدیسین تأثیرگذار بر سنتهای کلیسایی وجود دارد. در این یادداشت کوتاه، به مرور برخی از این جملات می‌پردازیم و بخشهایی از کتاب مقدس را ذکر می‌کنیم که مبنای استنادی و پشتوانه‌ی الهیاتی این برساخت گفتمانی بوده است. 

 

در باب دوم کتاب سفر پیدایش عهد عتیق آمده است : 

«خداوند خدا، خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دنده‌هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد. خداوند خدا آن دنده را که از آدم گرفته بود، زنی بنا کرد و وی را به نزد آدم آورد.» 

در دوران پل قدیس (پولس، پولوس، با نام اصلی‌ شائول) که از مهم‌ترین مبلغان و بنیانگذاران الهیات مسیحیت بود، سنتهای شدیداً ضد زن یهودیت، دوباره آشکار می‌شود. او بر مبنای آیات عهد عتیق، اصل تبعیت زن از مرد را در ساحت قوانین کلیسایی دوران جدید بنا می‌نهد : «مرد از زن ساخته نشده، بلکه زن از مرد ساخته شده. مرد در برابر چشم زن خلق نشده، بلکه زن در برابر چشم مرد خلق شده.» (۲)

در باب سوم سفر پیدایش درباره‌ی گناه نخستین خوردن سیب ممنوعه آمده است:

«و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکو و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش‌افزا است، پس از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد.» 

ترتولیانوس یا ترتولیان (قرن دوم و سوم میلادی) نخستین شخصیت برجستهٔ مسیحی است که به‌ زبان لاتین می‌نوشت. او می‌نویسد: «زن تو دروازه‌ی شیطانی. تو آن کس را که شیطان جرأت نداشت از روبرو مورد حمله قرار دهد، مجاب کردی.» (۲)

می‌دانیم که در الهیات و باورهای مسیحی، گناه نخستین حوا، موجب اخراج آدم و حوا از بهشت و آغاز تاریخ انسان در روی زمین می‌شود. تاریخی که در نهایت به مصلوب شدن مسیح و قربانی شدن او برای گناهان نوع بشر می‌انجامد. ترتولین در ادامه و در راستای مطرح کردن زن به مثابه هولناک‌ترین وسوسه‌های اهریمنی می‌گوید: «به سبب تو بوده که پسر خدا ناگزیر به مردن شده. تو باید پیوسته جامه‌ی سوگ و ژنده به تن داشته باشی.» (۲)

بسیاری قدیسان بعدی نیز همچنان در تعالیمشان زن را اهریمنی، خطرناک و ملزم به تبعیت از مرد تبلیغ می‌کنند. از جمله آمبرسیوس قدیس (آمبروس یا آمبرواز) که مدتی اسقف اعظم میلان بود و به تاثیرگذارترین شخصیت مذهبی سده‌ی چهارم میلادی بدل شد، می‌گوید: « آدم حوا را به گناه سوق داد. نه حوا آدم را. شرط عدالت است که زن، آن کس را که به سوی گناه رهنمون شده، به منزله‌ی فرمانروا بپذیرد.» (۲)

ژان کریسوستوم یکی از قدیسان معروف کلیسای ارتودوکس در قرن چهارم و پنجم میلادی (مشهور به یوحنای زرین‌دهن) می‌گوید: «در میان تمام جانوران وحشی، زیان‌بارتر از زن وجود ندارد.» (۲)

 

دوبوار در فصل تاریخ کتاب جنس دوم شرح می‌دهد که چگونه با وضع شدن قوانین کلیسایی، وضعیت زن کاملا فرودست می‌شود. 

 

 📌

 ۱. جنس دوم، فصل تاریخ، صفحه‌ی ۱۳۵ 

 ۲. همان، صفحه‌ی ۱۵۹


@Xaakestar

Report Page