☆☆

دلم یه رابطه با تو رو میخواد. نه چیز اونقدر خاصی، فقط یه شب از این همه شب زندگیت رو به من بده! میتونیم فراموشش کنیم؛ فردا وانمود کنیم هیچی از دیشب به یاد نمیاریم و تمام اتفاقات امشبو با هم به گور ببریم. میدونی من توی وانمود کردن خوبم، تو هم به نظر نمیاد از پسش بر نیای. لازم نیست چیزی رو از بین ببریم؛ میتونیم فقط امشب وانمود کنیم مال همیم.

من میخوام برای یک شب هم شده برای من باشی. میخوام انگشت‌های کشیدت رو بین انگشت‌های کوتاه خودم گره و تمام شهر رو باهات قدم بزنم. دلم میخواد ببوسمت و هرگز به لب‌هام اجازه ندم طعم شیرین لب‌هات رو از یاد ببرن. گفتم میتونیم همه چیز رو فراموش ‌کنیم اما فکر نمیکنم اونی باشم که کاملا از پسش بر بیاد. من فقط امشب رو میخوام. میخوام بهم بگی امشب تمام توجهت تنها متعلق به منه...که چشم‌هات فقط من رو میبینن؛ درست همونطور که چشم‌های من همیشه روی توان. امشب تمام خط قرمزهام رو برای تو کنار میذارم. چون خدایا، تو مقاومت ناپذیری. همیشه بودی، همیشه خواهی بود. پس به من نگاه کن. همین امشب رو به چشم‌هایی که‌ همیشه ازت پنهانشون میکردم تا یه وقت راز داخلشون رو متوجه نشی نگاه کن. بیا امشب رو با هم بگذرونیم؛ آغوشت رو به من بده؛ کتت رو دورم بپیچ؛ چونت رو از پشت روی سرم بذار و قد بلندت رو به رخم بکش. بهم بگو تو هم دوستم داری و قسم میخورم فردا وقتی چشم‌هام رو باز میکنم، همه چیز رو از یاد ببرم. امشبت رو به من بده تا فردا، فردای فردا و هزاران فردای دیگه این شب رو تنها به شیرینی یه رویای کوتاه به یاد بیارم. شیرینی ای به رنگ طعم لب‌هات که فقط ثانیه ای، ثانیه ای مال من بودن.