,,

,,


"تو اون راک استار لعنتی رو میشناسی؟"

این اولین سوالی بود که جیمین وقتی دیدش ازش پرسید. و بعد سیل سوال های مخالفش رو روونه کوک کرد.

اینکه پسرک آروم‌ مدرسه یه سر و سری با راک استار مدرسشون داشته باشه براش دور از تصور بود.

اون حتی فکر نمیکرد که اونا باهم حرف بزنن ولی وقتی کوک بهش میگه که کیم تهیونگ، دانشجوی نخبه دانشکده موسیقی دوست پسرشه، فکش به زمین میرسه.

"دروغ میگی."

جونگکوک، چرخی به چشماش میده و بعد شونه هاش رو بالا میندازه. دلیلی نداشت که یخواد ثابتش کنه ولی وقتی پافشاری جیمین رو میبینه، تصمیم میگیره انجامش بده تا پسر بیخیالش بشه.

پس موبایلش رو درمیاره و شماره تهیونگ رو میگیره.

تقریبا ده دقیقه بعد زنگوله بالای در کافه به صدا درمیارد و قامت پسرک توی چارچوب قرار میگیره.

طبق معمول تیپ کژوالش رو داشت و خبری از گیتارش روی دوشش نبود.

کنار میزشون که میرسه، بدون توجه به جیمین و بقیه افراد توی کافه خم‌میشه و باسه عمیقی روی لبهای کوک میکاره.

"کارم داشتی بیبی."

کوک، زیر چشمی به جیمین نگاه میکنه. 

میدونه ریکشن پسر چی میتونه باشه ولی بازم میخواد اون صورت شوکش رو ببینه.

"میخوای فردا بریم دیت؟"

ابروهای تهیونگ بالا میپرن.

"ولی گفتی که کلاس داری."

کوک، دست هاش رو بلند میکنه و دور گردن دوست پسرش حلقه میکنه. این یکی از روی عادت بود!

"دارم ولی من بدون کلاسام حالم بهتره اما بدون تو نه. پس میریم دیت. خونه تو."

Report Page