..
ایدی ارتباطی: https://t.me/hag10313قانون (قانون اساسی و قوانین دیگر):
قانون باید گذشته، حال، آینده، جسم و نفس انسانی، مصلحت فردی و اجتماعی و مصلحت سایر مخلوقات حتی مصلحت جمادات همچون زمین، آب، محیط زیست و... را در نظر بگیرد. حال از چه منبعی تفاصیل و جزئیات تمامی این موارد میتواند شناخته شود؟
با توجه به اینکه بسیاری از آنها قابل درک و یادگیری نیستند یعنی نمیشود به آنها و خصوصیاتشان علم پیدا کرد و ...؟!
به علاوه اگر فرض کنیم کسی همهی این جزئیات را بشناسد از کجا میتواند قانونی وضع کند که تمام این تفاصیل و جزئیات را در نظر گرفته باشد؟!
با توجه به اینکه در عمل برخی از این جزئیات با برخی دیگر در تناقضاند.
پس مصلحت در چیست و در کدام قانون میگنجد؟
مطمئنا مصلحت در جایی غیر از قانون الهی و شریعت آسمانی نخواهد بود؛ چرا که وضع کنندهاش آفریدگار مخلوقات است و او امور پیدا و پنهان را میداند و او میتواند کارها را هر طور که بخواهد به جریان بیندازد؛
پاک و منزه است او و بسی والاتر از آنچه است که شریکش میدارند!
پادشاه یا حاکم:
انسان به طور معمول به مفادِ هدایتی که توسط حاکم اجرا میشود گوش میسپارد و این هدایت و رهبری از دو حال خارج نیست:
یا این رهبر، ولیِّخدا و حجت او بربندگانش است، که در این صورت او حاکم تعیین شده از طرف خداوند سبحان و متعال میباشد،
یا شخص دیگری غیر از او است که در این صورت:
یا حاکم دیکتاتوری است که با زور و استبداد تسلط یافته
یا حاکم منتخب به وسیلهی انتخابات آزادِ دموکراتیک است.
حاکم تعیین شده از طرف خداوند سبحان و متعال سخنگوی خدا است؛ زیرا او سخنی نمیگوید مگر به دستور خداوند و جز به دستور خداوند چیزی را پیش یا پس نمیاندازد.
اما حاکمی که از طرف مردم توسط انتخابات تعیین شده یا بر آنها سلطه یافته است قطعا از سوی خداوند سبحان و متعال سخن نمیگوید. رسول خدا(ص) سخنی با این مضمون فرمودهاند: «هر کس به گویندهای گوش بسپارد او را عبادت کرده است؛ پس اگر این گوینده از سوی خداوند سخن بگوید او خدا را عبادت کرده و اگر گوینده از سوی شیطان سخن بگوید شیطان را عبادت کرده است» "کافی ج6 ص434."
پس سخنگویی جز گویندهی از طرف خدا و گویندهی از طرف شیطان نیست و حالت سومی هم وجود ندارد و هر حاکمی غیر از ولیّ خدا و حجت او بر بندگانش ـبه نحوی از اَنحاـ گویندهای از طرف شیطان است؛ هر کس متناسب با وضعیت خودش و به اندازهی باطلی که در خود دارد!
از اهل بیت به این معنا وارد شده است: «هر پرچمی قبل از قائم، پرچم طاغوت است». "کافی ج8 ص295."
یعنی هر پرچمی که صاحبش ارتباطی با قائم(ع) نداشته باشد.
بنابراین حاکم تعیین شده از طرف خداوند سبحان و متعال سخنگو از طرف خدا است و حاکمی که از سوی خداوند سبحان و متعال معین نشده سخنگوی شیطان است
و تاکیدا گویندهی از طرف خدا، دین و دنیا را اصلاح میکند و گویندهی از طرف شیطان دین و دنیا را به فساد و تباهی میکشاند.
خداوند سبحان و متعال آنچه را که در نفوس است میداند و اصلاحگر را از مفسد میشناسد؛ بنابراین او ولی و جانشین خود را انتخاب میکند و برمیگزیند و این جانشین کسی نیست جز بهترینِ مخلوقاتش و برترینِ کسانی که در زمین است و شایستهترین، حکیمترین و داناترین آنها که خداوند او را از لغزشها و خطاها مصون میدارد و او را برای صلاح و اصلاح یاری میدهد.
اما مردم هنگامی که با انتخاب خداوند سبحان و متعال به مقابله برمیخیزند انتخابشان جز بر بدترین خلق خدا واقع نمیشود؛ در برگزیدن موسی(ع) که پیامبری معصوم بود درسی برای عبرت گیرندگان و پند و یادآوری برای پندگیرندگان و نشانهای برای کسی که گوش شنوا دارد و به حق گواهی میدهد وجود دارد؛ آن هنگام که او هفتاد نفر از مردان قومش را که معتقد بود بهترینها هستند برگزید و سپس فاسد بودنشان روشن شد!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» "اعراف 96."
(و اگر مردم شهرها ايمان آورده و پرهيزگاری پيشه کرده بودند برکاتی از آسمان و زمين را به رويشان میگشوديم، ولی (فرستادگان) را تکذیب کردند؛ پس ما نيز به کيفر کردارشان مجازاتشان کرديم).