- ✉ -
Death- ✉️ -
ترس من از مرگ نیست! ترس من از بریده شدن اتصالم با آدمهای این دنیاست.
نمیدونم این نخ اتصال که بریده بشه، درد داره یا نه.
-
-سلام.
-مرسی که ازم نمیترسی؛
-ترست ممکنه چند جنبه داشته باشه که همه رو بررسی میکنیم.
-یک:
-میترسی دوستات-حالا هر آشنا و غیر دشمنی- تنهات بذارن.
-تو باید اونا رو در حدی بشناسی که تا حدی اطمینان پیدا کنی تنهات نمیذارن.
-بستگی به نقشی که تو زندگیت دارن هم داره.
-اگه در اون نمیشناسی، اصلا از از دست دادنشون نترس.
-سعی کن دلبسته نشی و فقط بیشتر آشنا شو.
-دو:
-میترسی بمیرن.
-فکر نمیکنم منظورت این بوده باشه البته.
-ولی اگه اینه،
-اگه دلیلی داری برای ترست-مثلا بیماری اونها-
-زندگی بدون اونها رو تصور کن:)
-بعد به خودت بقبولون که اگه این اتفاق بیفته تقصیر تو نیست.
-و تو دیگ چیزی برای ازدست دادن نخواهی داشت.
-سه:
-نمیدونم این یکی رو چطور بگم.
-میترسی به حدی برسی
-که دیگ بقیه برات مثل مجسمه شن.
-برات مهم نباشن.
-یا اگه هم هستن، نتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی.
-نتونی احساساتت رو بگی.
-نتونی خودتو توضیح بدی
-و دقیقا نخ اتصالت با اونا بریده بشه
- در این صورت، -بینگو!- بدون که درد نداره.
-چون تجربه کردم.
-میدونی، مثل کوتاه کردن موهات میمونه؛
-درد نداره. ولی تو ناراحتی که چرا کوتاهشون کردی.
- درد نداره ولی غم بزرگی خواهی داشت، از اینکه نمیفهمنت.
-البته اصلا مشکلی نیست.
-چون اگه هم اتفاق بیفته کسایی هستن که درکت کنن.
-پس درواقع اتفاق نمیفته.
پ.ن: اگه منظورتو گرفتم یا نگرفتم، هر سوالی داشتی باهام در میون بذار-
༄@deathiswritingyep ᭄