🌈
PARIA
در پایان بارون سرد،تو آسمون آبی
به درخشش رنگین کمون که کاملا واضحه نگاه میکنم
در همین حین که زمان متوقف میشه
هفت رگه نور تو آسمان لبخند میزنن
مثل یه بوکمارکه که تو قلبم گذاشتم
نمیدونم از اینجا باید به کجا برم
بالای اون صفحه ی سفیدی که خالی گذاشتم
تو به من لبخند میزنی و برام دست تکون میدی
در پایان یک روز طاقت فرسا
ما به هم تکیه میکنیم
چشمامون و میبندیم و با آرامش به خواب فرو میریم
دوباره رویا میبینیم
تو فردای ناشناخته
که به دفعات بی شماری آغاز میشه
فکر میکنم ما خوب خواهیم بود،فکر میکنم ما خواهیم درخشید
یه رنگین کمون هست که قلب من و تو رو به هم وصل میکنه
وقتی که تو احساسات غرق میشم
بین دو تا ابر تو قلبم گیر میکنم
رنگین کمونی هست که بهش فکر میکنم،اون شبیه لبخند توعه
هفت تا رنگ داره،دقیقا همینجوری که ما تو گذشته ها بودیم
ما همیشه دست همدیگه رو میگیریم و میدوییم
درست مثل الان
ما تو یه مسیر بی پایان میدوییم و نور در پایان راه منعکس میشه
که من بتونم همه خاطرات قشنگی که بوکمارک کردم و به خاطر بیارم
آره اهمیتی نداره بقیه چی میگن
بیاید چیزی که به خاطر میاریم و فریاد بزنیم
همه چیز یه کم ماته ولی
اشکالی نداره،امیدوارم تو همه چیز و همونجوری که هست به یاد بیاری
یه روز تصویر من داشت تار میشد
ولی وقتی تو به من نگاه کردی
ناگهان من جدید ظاهر شد
در پایان یک روز طاقت فرسا
ما به هم تکیه میکنیم
چشمامون و میبندیم و با آرامش به خواب فرو میریم
دوباره رویا میبینیم
تو فردای ناشناخته
که به دفعات بی شماری آغاز میشه
فکر میکنم ما خوب خواهیم بود،فکر میکنم ما خواهیم درخشید
یه رنگین کمون هست که قلب من و تو رو به هم وصل میکنه
آرزوهایی که ما کنار هم داشتیم
آرزوهای یک نفر دیگه میشن
ما توی یک رویای یکسانیم
این داستان دوباره تو رویاهای ما آغاز میشه
تو اولین جمله ی این صفحه ی بدون توقفی
روشن ترین رویای من
وقتی ما به گرمی دست هم و میگیریم(من میخواستم رویای تو باشم)
تو خاطراتی که با هم ساختیم
ما تو یه مسیر قدم بر میداریم،ما یه جور میخندیم
ما یه آرزوی مشترک داریم
بعد بارش بارون سرد(بعد مدتها)
همه چیزایی که با هم تحمل کردیم(تو این رویای هفت نفره)
به نظر میرسه که ما قبلا این و آرزو کردیم
رنگین کمونی که واضحتر اوج میگیره
آرزوهایی که ما کنار هم داشتیم
آرزوهای یک نفر دیگه میشن
ما توی یک رویای یکسانیم
رنگین کمونی که واضحتر اوج میگیره