❤❤❤❤❤

❤❤❤❤❤


_ همسر شما مدرسه رو با سالن مد اشتباه گرفتن آقای کیهانی!

از لاک های رنگ و وارنگی که هر روز تعویض میشه گرفته تا چتری و کفش های پاشنه بلندی که اصلا مناسب یک دانش آموز دبیرستانی توی مدرسه‌اش نیست!

چتری هاش رو ببینید چطور از مقنعه بیرون زده! واقعا خجالت آوره


پویان عصبی به طرفم برگشت

درحالی که پدلاک پاک کن رو تند تند روی ناخن هام می‌کشیدم با لب های آویزان گفتم

_ خانم قنبری من فقط همین امروز لاک زدم


مدیر بی توجه به من رو به پویان ادامه داد

_ خانمتون با شلوار جین میاد مدرسه! امروز به ناظم گفتن که شما اشتباهی اتو رو روی شلوار مدرسه‌اش گذاشتید و سوخته بخاطر همین مجبور شده با شلوار جین بیاد مدرسه .


نگاه پویان به طرف شلوارم چرخید

سعی کردم پاهامو تا جایی که میشه زیر صندلی قایم کنم


پویان _ بله شلوار زنم اشتباهی زیر اتو موند.


با اخم هایی در هم به صورتم خیره شد

_ لاک هاش هم پاک میکنه دیگه توی مدرسه لاک نمیزنه 


خانم قنبری سری تکون داد 

_ حیف جوانی با کمالات شما که مجبورید با دختر بچه‌ی لجبازی مثل الین شروانی سر و کله بزنید. حتما توی خونه و مسائل زناشوییتون هم همینقدر بی انضباط هستن! 


با حرص از جام بلند شدم و گفتم

_ مگه شما درجه لیاقت آدم ها رو تعیین میکنید خانم قنبری؟


مدیر شونه ای بالا انداخت 

_ بچه ها میگفتن ازدواجتون اجباری بوده! از بچه بازی های شما و رفتار متشخصانه آقای کیهانی معلومه که انتخاب ایشون دختر پروویی مثل شما نبوده.


با این حرفش عین اسفند روی آتیش بالا پریدم

_ به چه حقی به خودتون اجازه میدید توی زندگی شخصی من دخالت کنید؟

 

_ تحمل دختری مثل تو واقعا سخته و مطمئنم آقای کیهانی هم امروز و فرداست که برت گردونه خونه بابات! 


_ فکر کردین من و بفرسته خونه بابام دختر شما رو میاره؟ فکر می‌کنید نمیدونم آرزو داشتید پویان دامادتون باشه؟ 


مدیر با تمسخر گفت 

_ ازدواج اجباری زیاد دوامی نداره! دلت رو به هم‌خونگی تنها خوش نکن، دوستات میگفتن شوهرت تا حالا بهت دست هم نزده! 


به طرف میز مدیر حمله ور شدم که

پویان کمرم رو چنگ زد و منو بغل کشید و از زمین بلندم کرد و خودش رو به خانم قنبری غرید


_ چطور به خودت اجازه میدی درباره مسائل خصوصی من نظر بدی؟ 

میدم در دفترتو گل بگیرن تا بفهمی چطور با زن من حرف بزنی!


در مقابل چشمان مدیر و ناظم کاملا از زمین جدام کرد و بغل گرفت

زیر گوشم لب زد


_ با مدرسه و چتری هات و پیچوندن قانون های من خداحافظی کن عشقم.. امشب قراره یک بچه بهت بدم تا همه بفهمن بهت دست زدم یا نه!


https://t.me/joinchat/AAAAAEzYWoDf73In_bLpMQ


https://t.me/joinchat/AAAAAEzYWoDf73In_bLpMQ


مدیر مدرسه دختره به شوهرش میگه زنت که اینقدر بی‌مسئولیته حتما توی مسائل زناشوییتون هم همینقدر بی انضباطه😑🔞

Report Page