❁﷽❁

❁﷽❁

سراج الشیعه


فاطیما در پرتغال


احتمالا همگی ماجرای زیارتگاه فاطیما در پرتغال را شنیده ایم. در سالهای قبل مستندی از صدا و سیما در این زمینه پخش شده بود. این مستند در جامعه تاثیر فراوان و مثبتی گذاشت و حتی شایع شد که قرار است ابراهیم حاتمی کیا فیلمی درباره این سوژه بسازد.

کمی بعد ولی زمزمه هایی بلند شد که: ای آقا... این فاطیما اصلا زیارتگاهی مسیحی است و هیچ ربطی به مقدسات ما ندارد و ... .


در زیر مطلبی در رابطه با این زیارتگاه به اختصار تقدیم می شود که انشاءالله موید این نکته است که: فاطیما و تاریخچه آن و زیارتگاه آن و واقعه ای که در سال ۱۹۱۷ در آن رخ داد، همه و همه، بیشتر از آنکه دارای دلالتها و خواستگاه کاتولیکی و مسیحی باشند،

 اسلامی اند؛

 هر چند دستگاه عریض و طویل مسیحیت کاتولیک، این زیارتگاه را فعالانه مصادره به نفع مفاهیم مسیحی کرده است.


پیشینه

فاطیما نام یک ناحیه کوچک یا نقطه جغرافیایی در حوالی مرکز پرتغال است.

طبق نقل قول ها و داستان های محلی، که مورد ادعا و تایید اصحاب کلیسا و محققان مسیحی است، علت نام گذاری این ناحیه به این داستان یا افسانه بر می گردد: در دوران حضور مسلمانان در آندلس بزرگ (شامل پرتغال)، یک دختر مسلمان توسط سربازان پرتغالی اسیر شده (و طبق داستانی دیگر دزدیده شده) که نامش فاطمه بوده است. قبل از ازدواج با یکی از پرتغالیان، ظاهرا بای نحو مسیحی شده و نام پرتغالی ارنا بر او گذاشته می شود. بعد از مدتی از دنیا می رود و همسرش، بنای یادبود و احیانا مقبره او را در مکان فعلی فاطیما می سازد و این ناحیه را بر اساس نام اسلامی او، فاطیما می گذارد.

چه این افسانه یا داستانواره را بپذیریم و چه نپذیریم، در یک ناحیه از کشور پرتغال مکانی وجود دارد که سابقه امر قدسی داشته (شاید شبیه امام زاده های ما)، ریشه نام گذاری آن به لفظ اسلامی فاطمه بر می گردد و بیش از حدود ۶۰۰ سال است که نامش همین است. تا اینجای کار یا با یک ناحیه اسلامی بعدا مسیحی شده، یا با یک امام زاده بعدا کلیسا شده و یا طبق ادعای افسانه محلی، با مقبره فاطیما همسر گونزالس که نام مسیحی اش ارنا بوده است روبرو هستیم.

اما در سال ۱۹۱۷ واقعه ای در این مکان رخ می دهد که نمی گذارد از کنار ماجرا، به راحتی عبور کنیم؛ شاید چون کلیسای کاتولیک نتوانست و یا نخواست که به راحتی از کنار واقعه ای که شرح آن را می دهیم به راحتی عبور کند.

سه کودک محلی در ناحیه فاطیما (یک پسر و دو دختر) طی چند روز، تجاربی مشابه با کشف و شهود را تجربه یا صرفا گزارش کردند که یکی از این تجربه های ادعایی، از بقیه مهم تر است.

آنها در مهم ترین تجربه، ظاهرا و بنا بر ادعایشان، یک فرشته یا بانویی بهشتی را که محجبه بود، تاجی از نور بر سر داشت و تسبیحی به دست گرفته بود، به نحوی ماورایی، مشاهده کردند و او با آنها سخن گفت و پیامی داد و صحنه هایی از دوزخ و بهشت را به ایشان نشان داد. این ادعای آن سه کودک بود.

 (در ادامه نوشته، حالتی را در نظر می گیریم که ادعای ایشان تخیلی کودکانه نبوده باشد و واقعا نوعی مکاشفه را تجربه کرده باشند. وگرنه بحث همین جا خاتمه می یابد. پس فرضا اگر مکاشفه ادعایی ایشان رخ داده باشد...)

این سه کودک به نزد بزرگترهایشان رفتند و کشیش محلی هم مطلع شد و وقتی داستان ما وقع را از ایشان شنید، کشیش به سه کودک گفت که شما، مریم مقدس را دیده اید.


چند وقت بعد ظاهرا چند هزار زائر به همراه کودکان به محل فاطیما رفته اند. زائران، ادعا کرده اند که نورهایی را مشاهده کرده اند و خورشید را در حرکاتی زیگزاگی دیده اند ولی اثری از فرشته یا بانوی بهشتی ندیده اند. ولی طبق ادعا، همان موقع آن سه کودک باز هم بانوی بهشتی را مشاهده کرده اند.


از اینجای ماجرا به بعد کلیسای کاتولیک فعالانه وارد صحنه می شود و ادعا می کند که این مکاشفه ادعایی، اولا مورد تایید است و در ثانی، ایشان مریم مقدس را دیده اند. الان حدود ۱۰۰ سال است که این واقعه در فاطیما، جزء تعالیم تبلیغی و ایمانی کلیسای کاتولیک قرار گرفته است و آن سه کودک هم قدیس یا مقدس یا چیزی شبیه به آن خوانده شده اند.

دو تن از این کودکان حدود ۱۰ سال بعد از دنیا رفتند ولی یکی از ایشان راهبه شد و عمری ۸۰ ساله تقریبا کرد و در طول حیات خود، بارها و بارها داستان مکاشفه را چاپ و منتشر و نقل نمود.

در تمام این سالها این واقعه به نام اصلی فاطیما توسط او خوانده شد و نام کتابش هم فاطیما گذاشت.


حال ادله ای ارائه می شود که این ناحیه جغرافیایی و این واقعه ادعایی (اگر صحیح باشد)، بیشتر از آنکه به مریم علیها سلام مربوط باشد، قابل ربط یابی به مقام صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) است والله اعلم.

اولا چه در گذشته و چه در زمان واقعه ادعایی و چه پس از آن، این ناحیه و آن ماجرا و حواشی آن با نام فاطیما (و نه مریم) خوانده شده اند:

fatima

our lady of fatima

message of fatima

secret

The light of fatima

miracle of fatima


یک وقت اشتباه نکنید که الفاظ بالا از نگارنده شیعی این سطور است. تمامی الفاظ و عبارات بالا، نص کتاب و خاطرات و اقوال آن راهبه (یکی از کودکان) و مندرجات روزنامه های آن زمان و نقل ماجرا است.

البته با حضور پر رنگ کلیسای کاتولیک در وسط صحنه پس از واقعه، نام مریم هم در کنار فاطیما در کانتکست ادبیات مساله وارد شده است ولی هیچ گاه نقش محوری از لفظ فاطیما و "بانوی ما فاطیما" و "نور فاطیما" و "پیام فاطیما" و "راز فاطیما" و ... گرفته نشده است. چرا بانوی راهبه نام کتابش را مریم نگذاشت؟ چون مفهوم فاطیما جدای از مریم برای او بدیهی و مشهود بود حتی اگر طبق تعالیم کلیسا مجبور باشد تصور کند یا بپذیرد که فرشته یا بانوی بهشتی فاطیما، ربطی به مریم دارد.


پیامی کوتاه توسط بانوی بهشتی طبق این مکاشفه ادعایی به سه کودک داده شد تا به جهانیان ابلاغ شود: این پیام شامل انذار و بشارت به صورت توامان بود و جنبه انذاری آن چه بسا پر رنگتر بود. این امر با فلسفه پیام اسلامی که تکیه صرف بر تبشیر ندارد سازگارتر است تا پیام های کلیسایی.


بانوی بهشتی در طی مکاشفه ادعایی خود را بانوی رزری

lady of rosery

خواند. روزری را می توان دو معنا کرد: اصطلاحا و لغوی. معنای اصطلاحی آن تسبیح است (به دست این بانوی بهشتی در مکاشفه ادعایی، تسبیح بوده است) و خود را بر این اساس، بانوی تسبیح خوانده است.

می دانیم که تسبیح، وسیله ای است که از قرون میانه در بین مسیحیان رواج یافته و ظاهرا از مسلمانان به میان ایشان راه یافته است. از این رو مفهومی کهن و ریشه دار در قرون اول مسیحی ظاهرا نیست.

ولی در دنیای اسلام، فاطمه زهرا (س) واقعا بانوی تسبیح است. چرا که تسبیحات ایشان معروف است و اول کسی که در اسلام تسبیح ساخت، طبق نقلی، ظاهرا این سرور و اسوه مومنین و مومنات بوده اند که از خاک تربت حمزه سیده الشهداء علیه السلام، تسبیحی ساختند.

اما معنای لغوی رزری چیست؟ این واژه از نظر ریشه شناسی به رز (گل رز) می رسد.

مفهوم گل با مفهوم زهراء در زبان عربی، قابل قرابت یابی است. این تفسیر ادعایی مکاشفه مورد ادعا هست که آن بانوی بهشتی خود را بانوی زهرا معرفی کرده است و به جای زهراء که واژه ای عربی است، از مفهوم غربی رزری استفاده برده است. شاید.


اما به گونزالس و همسر او بر گردیم: فاطیما که نام دیگرش ارنا بود. ارنا به معنای طلایی است و طبق معناشناسی زبان های حوزه آندلس، می توان آن را رخشنده چون طلا معنا کرد. یکی از معانی واژه زهراء همین است: درخشنده. پس فاطیما که نام دیگرش ارنا بوده است را می توان فاطمه ای دانست که نام دیگرش (ترجمتا به به عربی) زهراء بوده است. در جوانی هم از دنیا رفته است. چقدر این افسانه به هویت های تاریخی، از منظرهایی، قرابت پذیر است. می دانیم افسانه ها از حقیقت بالاخره بویی ممکن است برده باشند و شاخ و برگهایی به آن افزوده باشند: بالاخره رستمی بوده است ولی نه با این همه قوای اساطیری. شاید گونزالس داستان، یک خلط افزوده است و اصل داستان به بقعه ای متبرکه منسوب به فاطمه زهراء (ع) یا نوادگان ایشان از ادریسیان آندلس و دیگر شیعیان آن خطه مربوط بوده باشد. والله اعلم.


به هر حال، از منظرهای مختلف، این ناحیه و این مکاشفه ادعایی، قابل ربط یابی به هویت اسلامی و ربط یابی به مقام صدیقه طاهره (س) است. لااقل بیشتر از مریم مقدس. ولی ما خوابیم و قلندر بیدار و دایره دار میدان و صحنه گردان فاطیما و ماجراهایش، فعلا کلیسای عریض و طویل کاتولیک است.


حق با اسلام و مسلمین و توحید ناب اسلامی است: چه فاطیما، همسر گونزالس بوده باشد، چه مسجد بوده باشد، چه بقعه متبرکه اسلامی بوده باشد، چه مقام الزهراء (مثلا) بوده باشد، چه محل مکاشفه نبوده باشد و چه محل مکاشفه کودکان در برابر یک تجلی فاطمی بوده باشد.


در مقاله مسیحی و غربی هم با توجه به دروغ هایی که عنوان داشته اما باز هم یک حقیقتی را بیان می کند که این امر و پدیده مربوط به مسلمانان است ::


For many years, before its revelation, I was sure that the Third Secret of Fatima had something to do with the Muslim question.


سالها قبل از افشاگری آن ، من اطمینان داشتم که راز سوم فاطمه ارتباطی با مسئله مسلمانان دارد.


http://blog.adw.org/2013/05/our-lady-of-fatima-and-the-muslim-connection/

Report Page