🄵🄰🄸🅁 🄵🄰🄸🄻🅄🅁🄴

🄵🄰🄸🅁 🄵🄰🄸🄻🅄🅁🄴

T.me/liskookworld

-هی! لالیسا!

با شنیدن صدای رزی به خودش اومد و به اطراف گنگ نگاه کرد...

در حالی که پشت پلکاشو میمالوند، گفت:

+ساعت چنده رز؟

رزی نگاهی به ساعت مچیش کرد و گفت:

-دوازده و چهل دقیقه.

لیسا مثل برق گرفته ها از جاش بلند شد و سمت دستشویی رفت.

رزی به عجول بودنش، خندید و گوشیش رو برداشت و به فردی ناشناس زنگ زد:

-الو؟

-اره حله، لیسا تا ده دقیقه ی دیگه اونجاس.

-حواست باشه، لیسا خیلی حواسش جمعه ها! یعنی چی که باید بِبَریش!

شقیه اش رو مالوند و بعد از گفتن حرفی، به تماس پایان داد.

-اوکی هر وقت راه افتاد، بهت پی ام میدم.

.

.

.

نگاهی به خودش تو آینه ی دستشویی کرد، این یه مسابقه بود بین اون و یه دختر که هر کدومشون باخت، باید در مقابل جئون جونگکوک بازی کنه...و لیسا به شدت عاشق اون جئون جونگکوک لعنتی بود، ولی جونگکوک مغرور تر از این حرفا بود که بیاد و عاشق لالیسا مانوبان ساده دل بشه!

بعد از درگیری فکریش، رژ لبش رو باز کرد و رژ روی لباش رو ترمیم کرد و بعد از آرایش ملایمی که زد، به طرف بیرون کلاب رفت و تنها برای رز دستی تکون داد.

کمی مست بود و تلو تلو میخورد ولی در اون حد نبود که تابلو باشه!

سوار تاکسی شد و به محل برگزاری مسابقه رسید.

در طول مسیر، دیالوگش رو بار ها زمزمه کرد تا یادش نره و بعد ار رسیدنش و پرداخت پول تاکسی، وارد محل برگزاری مسابقه رسید و تهیونگ رو دید که هول هولکی سمتش میاد و دستشو میگیره و داخل اتاق گریم میبرتش.

-هیچ معلومه کجایی لالیس؟ کلی دیر شده باید هول هولکی یه چی ازت در بیارم!

لیسا تنها به زدن پوزخندی اکتفا کرد و تهیونگ مشغول پنکیک زدن براش شد.

جونگکوک به چهره خودش از داخل آینه، پوزخندی زد و یقه ی کتش رو درست کرد.

درست همون لحظه لیا، (رقیب لیسا) از یقه ی کتش آویزونش شد و یه سری دری وری بهش گفت و جونگکوک با عصبانیت اونو پس زد و از اتاق گریم خارج شد.

اصلا حس خوبی به لیا نداشت و مطمئن بود که بهش چشم داره!

خب حقم داشت، جونگکوک زیادی جذاب و سکسی بود و هرکی که مقابلش بازی میکرد، میبایست که خیلی خوش شانس میبود!

از اتاق گریم ها داشت رد میشد که ناخواسته نگاهش به دختر مو چتری افتاد که روی صندلی گریم نشسته بود و چشماشو بسته بود و خودشو به دست گریمور سپرده بود.

نیشخندی زد و از سالن گریم ها خارج شد و سمت استیج اصلی مسابقه قدم برداشت که کمی بعد، لیا در سمت چپش قرار گرفت و دختر غریبه ای که هیچ شناختی ازش نداشت (لیسا) سمت راستش.

هر کسی که ظرفیت کمتری در مقابل بوسه نشون میداد، بازنده بود.

اولین نفر لیا بود.

مشغول به بیان دیالوگ هاش شد و کمی بعد سمت جونگ کوک اومد و یقه ی کتش رو گرفت و محکم و عمیق لبهاشو بوسید.

حال جونگکوک در اون لحظه داشت بهم میخورد، اون بوسه خیلی حالشو بهم میزد. بعد از حدود پنج دقیقه دختر رو پس زد و لبهاشون با صدای خیسی از هم جدا شد...

نوبت بعدی لیسا بود.

لیسا دیالوگ هاشو عمیق و پر احساس و درست مقابل چشم های جونگ کوک ادا کرد، طوری که جونگکوک حس کرد قلبش لرزید. همه حاضرین سخت مشغول تماشا شده بودند چون لیسا خیلی تو نقشش فرو رفته بود.

و در لحظه ی اخر، این جونگکوک بود که وقت لیسا داشت از مقابلش رد میشد، بازوش رو گرفت و خمش کرد و لبهاشو با میل خودش، کوتاه و اروم بوسید، اون بوسه درست نقطه مقابل بوسه اش با لیا بود. قلبش پر از حس خوب شد و حس کرد اون دختر قلبشو به تصاحب خودش در آورد...

داور ها از جایگاهشون بلند شدن و نقش مقابل جونگکوک رو به لیسا سپردن که لیسا از ذوق لبخند پهنی زد.

که البته جونگکوک لبخندشو دید و سمتش خم شد و با لبخند به چهرش نگاه کرد، شاید بهتر بود هرچه سریع تر با احساس توی قلبش در رابطه با اون دختر، کنار بیاد!






نظرات فراموش نشه ها :) ولی بزارین یه سوال بپرسم، بنظرتون کی به رزی زنگ زد؟ کوک یا ته؟ خوشحال میشم حدستونو همراه با نظر قشنگتون باهم در میون بزارین❤️

Report Page