❄❄
+خب اقای پارک شما برای لینگوال (عکس جیسونگو براتون گذاشتم) مراجعه کردید
_بله راستش چون ایدلم اگر ارتودنسی دیده نشه بهتره
+چرا توکه خیلی کیوت..عام منظورم اینه ارتودنسی که خیلی کیوته
_کمپانیه دیگه
+اها بله صحیح...خب ما پنج ساعت کار داریم با شما
استرس داشتنش تابلو بود خب من این زرافه رو چطوری اروم کنم ..شکلات..آبنبات؟:|
صدامو کیوت کردم و جوری که با بیمارای زیر ۹سالم حرف میزدم شروع کردم
+خبببب جیسونگ شییی بیا بشین عزیزم ..اصلا ترس نداره..دردم نداره خب!؟قول میدم باشه پسر خوب!؟
_باشه
فکر کردم الان میزو میکنه تو حلقم ..خوشش اومده این :|..دو متر قد داره ولی بچست کیوتتت
دراز کشید که صندلی رو بیشتر خوابوندم
+جیسونگ شییی چشاتو ببند نور اذیتت نکنه خب!؟
_باشه
خم شدم تو صورتش و قبل شروع کارم یه معاینه کوچیک کردم که سنگینی نگاهی رو حس کردم تو نیم متریش بودم سرمو بالا اوردم و باهاش چشم تو چشم شدم ...وای خاک توسرمممم ماسک نزدممم!؟؟؟
سریع عقب کشیدم و دنبال ماسک گشتم..چته ا/ت پوففف!؟
+عذر میخوام
من بیمارای زیادی داشتم ولی این عجیب بود..وقتی دستم به لبش میخورد ضربان قلبم بالا میرفت..وقتی نفساش تو موهام میپیچید حواسم پرت میشد ...بوی عطرش مستم میکرد...وقتی کیوت میشد دلم قنج میرفت همش دوساعت گذشته..
«نیم ساعت بعد».
سرمو بالا اوردم و گردنمو ماساژ دادم و کش و قوسی به کمرم دادم که با صورت غرق در خواب جیسونگ مواجه شدم...نور صندلی تو صورتش ...چقد کیوت..دلم میخواد ساعت ها بشینم نگاهش کنم..ولی چراااا..چرا!؟
نزدیک تر رفتم و با دقت بیشتر اجزای صورتشو بررسی کردم ..تکونی به خودم دادم و دوباره دست به کار شدم
«سه ساعت بعد»
کارم تموم شد ولی هنوز خواب بود ..
دستکشو ماسکمو دراوردم..الان وقت داشتم تا با دقت صورت قشنگشو نگا کنم چراغو خاموش کردم ..چطوری با این نور انقد اروم خوابیده بود
(شایدم اصلا نخوابیده ا/ت جان😈)
نزدیک تر رفتم ..لباش از بی آبی خشک شده بود اروم با دستمال خیس لباشو تر کردم که تکون خورد ..خواستم اروم ساکشن از دهنش بردارم (همون لوله که تف و آب دهنو به ناکجا اباد صادر میکنه 😂) که چسبید به لبش و مکید ...از خواب پرید و من سعی میکردم نزارم لباش صادر بشه
+ارومم الان خاموشش میکنمم...ببخخخشید خوبیییی
ساکت بود ...تازه فهمیدم تو حلقش بود صندلیمو عقب کشیدم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش
_باورم نمیشه فراموشم کردی!؟