...
محاورههای سقراطی
عشق حقیر نیست
سیدامین موسویزاده
این گفتوگوها حاصل گپهایی در فضاهای مجازی با آدمهای ناشناس است. گاهی این در و بیدرها، ساختاری مانند «محاورات سقراطی» پیدا کردهاست. البته شاید شما اینطور فکر نکنید. این گفتوگوها را اغلب به همان شکل که بودهاند، آوردهایم. میتوانید آنها را به عنوان «داستانهایی کوتاه» یا «واقعیتهایی جاری» بخوانید.
٭٭٭
پری دریایی:
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم میریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه میماند و ناگاه به هم میریزد
آه، یک روز همین آه ترا میگیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم میریزد
فاضل نظری
عرفان خان: زیبا بود.
پری دریایی: اما شما قبولش ندارید.
عرفان خان: زیبایی رو؟!
پری دریایی: عشق رو. و اینکه گاه یک کوه به یک کاه بههم میریزه. وقتی این رو برای همزادتون گفتم، گفت کوهی که کوهه، به کاه از هم نمیپاشه.
عرفان خان: همزادم؟
پری دریایی: نامزدم. گفته بودم خیلی شبیه شما است.
عرفان خان: بله. یادم اومد. میدونید، فیزیک میگه بال زدن یه سنجاقک تو یه طرف دنیا میتونه یه طوفان اون طرف دنیا ایجاد کنه و من به این اعتقاد دارم. پس کوه حتی اگه کوه باشه میتونه با کاهی بپاشه.
پری دریایی: کوه انسان منطقی با کاه نمیپاشه. چند تن دینامیت لازم داره و کسی هم این کار رو بکنه خیلی اذیت میشه. درسته؟
عرفان خان: عادتهای ذهنی این حرف شما رو میزنه ولی حرف فیزیک این نیست.
پری دریایی: یه چیز بگم؟
عرفان خان: بفرمایید.
پری دریایی: کاش بدونید گاهی پرسیدن حال آدمها مهمتر از بحث کردن باهاشونه.
عرفان خان: من فقط گفتم که شعر زیبایی نوشتید. همین. بگذریم. حالا حالتون چطوره؟
پری دریایی: غمگین و کلافهام.
عرفان خان: چرا؟ چی شده؟
پری دریایی: دیگه با اون نامزد نیستیم. دلیلش رو لطفاً نپرسید.
عرفان خان: متأسفم. ناراحتتون نمیکنه اگه اظهار امیدواری کنم که بزودی آدمی بهتر سر راهتون قرار بگیره؟
پری دریایی: هیچوقت نتونستم جای چیزی رو با چیز دیگه پر کنم.
عرفان خان: تنها فراموشی جای آدمها رو توی ذهن آدم میگیره.
پری دریایی: من اما انگار فراموشی ندارم.
عرفان خان: همه فراموش میکنن. یکی زودتر یکی دیرتر. بستگی به خواست خود ما داره.
پری دریایی: حتی اسم بچههایی رو که تو خیابون فال میفروشن میدونم و هرگز فراموشم نمیشن، اما شما فراموش میکنید، چون منطق میگه وقتی نمیبینی از یاد ببر.
عرفان خان: البته منطق من این رو نمیگه.
پری دریایی: من فقط به حسام اعتماد دارم. اونی رو که از دست دادم خیلی دوست داشتم و فراموشاش هم نمیکنم. نمیتونم.
عرفان خان: حس خیلی وقتها اشتباه میکنه.
پری دریایی: شما انسانهای منطقی دوست داشتن براتون بیمعنیه؟
عرفان خان: نه. اما به نظرم مبتنی بر غریزه است.
پری دریایی: یعنی دوست میدارید برای رفع غریزه؟
عرفان خان: دوست داشتن مثل غذا خوردنه. نه بده و نه خوب. اون چیزی که خوبه احترام ناشی از شناخته.
پری دریایی: احترام ناشی از شناخت! بگذارید این طوری بپرسم... . اصلاً نمیتونم بپرسم. برام قابل تصور نیست. من واقعاً فکر میکنم دوست داشتن لذتبخشه.
عرفان خان: لذتبخش رو میتونم بپذیرم.
پری دریایی: بیدار شدن برای صحبت با یه نفر دیگه. اشتیاق برای سالم بودن و کنار اون بودن و زیبا پوشیدن. زیبا حرف زدن. زیبا لبخند زدن.
عرفان خان: من نمیخوام دوست داشتن رو نفی کنم. من فقط میگم اونو در جایگاه خودش بپذیریم. همین.
پری دریایی: میدونی، یه جایی میرسه که آدمها در کنار هم معنی پیدا میکنند. به این میگن «عشق». این راز خیلی قشنگه. کاش درک کنید چی میگم.
عرفان خان: این شاید قشنگ باشه؛ مثل یه پیتزای گنده برای یه گرسنه، ولی هرگز ارزشمند نیست.
پری دریایی: شما عشق رو نمیفهمید چون اونو تجربه نکردید.
عرفان خان: فیزیک میگه سنجیده تابعی از سنجنده است. شاید دنیا واقعاً برای شما همینه که میگید ولی دنیای من اگه بخوام به شیوه شما فکر کنم خیلی پوچ و بیمعنی میشه.
پری دریایی: ولی یه حس گنگ بهم میگه آدمایی مثل شما خودشون رو زیر یه پوسته قایم کردن. ظاهری سرد و خشک ولی باطنی پر غوغا.
عرفان خان: من سرد یا خشک نیستم. من به جای دوست داشتن که یه «غریزه» است به همه احترام میذارم که یه «منطقه».
پری دریایی: چرا فکر میکنید دوست داشتن غریزه است؟
عرفان خان: چون مبتنی بر حسه.
پری دریایی: شما برای غریزه ازدواج میکنید؟
عرفان خان: نه.
پری دریایی: پس برای احترام گذاشتن به یک زن؟
عرفان خان: برای تکمیل منطقی ذهن.
پری دریایی: یعنی با هم به زندگی منطقی نگاه کنید؟
عرفان خان: البته.
پری دریایی: ببخشید ولی واقعاً جالبه. مینشینید و از منطق نون خریدن میگید و منطقی هم رو نگاه میکنید؟ ههههههه، ببخشید و میگید وای وای چه بچه منطقیای متولد شد؟ خدای من. شما هیچ لذتی نخواهید برد.
عرفان خان: من برای لذت زندگی نمیکنم. شما هدفتون از زندگی چیه. یا نه. اصلاً خود زندگی به نظرتون چیه؟
پری دریایی: زندگی برای من فرصت شادی کردن و شادی بخشیدنه. دوستداشتن و دوستداشته شدن.
عرفان خان: چه کم و محقر. مثل کسی که برای غذا خوردن زنده است.
پری دریایی: اما عشق حقیر نیست. محبت هرگز حقیر نیست. شما خودتون هم به محبت نیاز دارید.
عرفان خان: شاید. اما نیازها معنی زندگی نیستن.
پری دریایی: آره. شاید.
عرفان خان: انگار دوباره داریم بحث میکنیم.
پری دریایی: آره. انگار نمیتونیم ازش فرار کنیم.
عرفان خان: پس بهتره کمکم بریم.
پری دریایی: موافقم. خداحافظ.
عرفان خان: شاد و عاشق باشید، همون طور که میخواین.
پری دریایی: امیدوارم شما هم عاشق باشید، با اینکه نمیخواید.