...
تاریخزدگی علم ریشهشناسی در ایران
سیدامین موسویزاده
پیوند دانشها و تاثیرپذیری آنان از هم چیز عجیبی نیست و نه تهنا بار منفی ندارد بلکه در بسیار از موارد تاثیرات گسترده و مثبتی را نیز در پی داشته است. اما این نباید به این معنا باشد که یک علم، گزارههای اصلی و اصیل خود را بر مبنای یافتهها علوم دیگر استوار کند. به عبارت دیگر هر علم باید در اصول خود روششناسی خودبنیاد داشته باشد، هر چند که در نتیجهگیریها نگاه به علوم دیگر ناگزیر است. ریشهشناسی در ایران اما اغلب سنگ بنای تفکر خود را بر مبنای تاریخ گذاشته است. به عنوان مثال دانشوران این علم بیش از آن که به اطلاعات زبانی و مطالعات واژگانی بپردازند، بر مبنای نظریهی مهاجرت بزرگ آریاییان از سرزمینهای سرد شمالی به ایران و غلبه بر اقوام بومی این سرزمین، نظریات خود را پایه گذاشتهاند. حال آن که بر پایهی جغرافیای باستانی نظریات رقیبی نیز وجود دارد که بیان میکند که آریاییان ساکنان بومی حاشیهی خلیجفارس بودهاند و سپس به سرزمینهای شمالیتر نفوذ کردهاند و فرضیهی ساکنان پیشین غیرآریایی از دید این نظریه مردود است. علم زبانشناسی دانشگاهی ما اما بدون توجه به نظریات رقیب، نظریهی مشهور را برگرفته و بنیاد مطالعهی خود را بر این پیشفرض بنا نهاده است. یکی از گواههای این امر، سخنرانی اخیر دکتر ایزدی در دانشگاه علامه طباطبایی است. حال آن که به نظر میرسد منطقیتر و روشمندانهتر این است که زبانشناسی بدون توجه به این دعوا، شواهد زبانشناسی و ریشهشناسی را پیش روی قرار دهد تا شاید از این طریق بتوان به دعوای تاریخدانان نیز بهتر رسیدگی کرد.
همچنین است برای گسست بزرگ مورد ادعا در زبان فارسی در دورهی سلوکیان. این فرض نیز خود بیش از آن که بر بنیاد مطلعات درونی و زبانی باشد، بر اساس نظریهی مشهور حملهی اسکندر مقدونی و حکومت جانشینان او بنیاد شده است. اما این حملهی مشهور نیز تنها یک فرضیهی تاریخی است و کسانی همچون خواجهنصیرالدین در دوران پیشین و احمد حامی و پوران فرخزاد در دوران امروز به چالش کشیده شده است. البته این نوشتار قصد ندارد روایی یا ناروایی هیچ کدام از این نظریات تاریخی را فرض قرار دهد، بلکه سخن آن است که علم ریشهشناسی و زبانشناسی باید به گونهیی خودبنیاد و درونی به دورههای زبانی و متون فارسی بنگرند و بر اساس یافتههای زبانی و نه تاریخی و تاریخ سیاسی آن را تحلیل کنند.
به نظر میرسد که وقت آن رسیده که زبانشناسان و ریشهشناسان ایرانی به جای آن که نگاه خود را به زبان بر اساس نظریات تاریخی، و آن هم تنها نظریات مشهور، استوار کنند، با راه و روشی ریشهشناختی-زبانشناختی به بررسی زبان در درازنای تاریخاش بپردازند. چنین رویکردی خود میتواند به نظریات جدید تاریخی منجر شود. چه علم تاریخ خود باید نظریاتش را بر اساس یافتههای دانشهایی مانند باستانشناسی و ریشهشناسی روزآمد و نوبهنو کند.