🖇️🦋

🖇️🦋


اوه اوه

آه، من می ترسم اگر در چشمان شما نگاه کنم

شاید روحت را ببینم

میدونم عشق تنهاترین جاست

وقتی تنها می افتی

پشت تلفن نشسته و امید را در دست گرفته است

تمام شب را به این فکر می‌کنی که چرا اجازه دادی بروم؟

کاش دو سال پیش حس میکردی

اوه، نه

آزارم میده که بهت صدمه بزنم عزیزم

بیدار دراز کشیده و همه چیز تغییر کرده است

اخیراً فاصله خود را حفظ می کنیم

وقتی بهت میگم منو میکشه تا بکشمت

که من یک بار آن را حس کردم، نمی توانم آن را دو بار احساس کنم

این بیشتر از چیزی است که بتوانم تحمل کنم عزیزم

آزارم می دهد که به شما بگویم من همچین احساسی ندارم

می توانم حس کنم که هنوز وقتی به من نگاه می کنم خیره شده ای

نمی توانی دردی را تصور کنی که وقتی صورتش را می بوسم

همون موقع گفتی

چگونه می توانم دوست شما باشم؟

وقتی می دانم طعم شما چیست؟

ساعت نزدیک به 2 بامداد است

و من نمی توانم از شما بخواهم که بمانید

نمی دونم از این بدتر شکستن چیه

یا باعث شکستن آن، اوه

آزارم میده که بهت صدمه بزنم عزیزم

بیدار دراز کشیده و همه چیز تغییر کرده است

اخیراً فاصله خود را حفظ می کنیم

وقتی بهت میگم منو میکشه تا بکشمت

که من یک بار آن را حس کردم، نمی توانم آن را دو بار احساس کنم

این بیشتر از چیزی است که بتوانم تحمل کنم، عزیزم

آزارم می دهد که به شما بگویم من همچین احساسی ندارم

آزارم میده که بهت صدمه بزنم عزیزم

احساس می کنم چیزی نیست که بتوانم بگویم

آزارم میده که بهت صدمه بزنم عزیزم

منو میکشه باید برم

چون من یک بار آن را احساس کردم، نمی توانم آن را دو بار احساس کنم

این بیشتر از چیزی است که بتوانم تحمل کنم عزیزم

آزارم می دهد که به شما بگویم من همچین احساسی ندارم

همان، اوه، اوه

همان، اوه

همان، اوه، اوه

همینطور

اوه، اوه، اوه، اوه

اوه، اوه، اوه، اوه، اوه

Report Page