🍷

🍷

Vkarea channel

با دیدن تهیونگ سر جای خودش، خشکش زد. زیبایی تهیونگ غیر قابل انکار بود! مخصوصا با آن چشمان گیرا و خیره کننده اش. جانگکوک دستی به یقه اش کشید و اخمهایش را در هم کشید و با همان غرور و اقتدار همیشگی قدم برمیداشت. نمی توانست به خود دروغ بگوید او از کیم تهیونگ خوشش می امد.

تهیونگ با دیدن جانگکوک که با آن اعتماد به نفس و اقتدار قدم بر میداشت محو تماشای او بود. از نظر تهیونگ، جانگکوک همان کسی بود که میتوانست به آن تکیه کند. تهیونگ از اعترافی که به خود کرده بود خشمگین شد. او نمی توانست عاشق رقیب خود باشد و باید این افکار پوچ را از خود دور میکرد اما...

روبه‌روی جانگکوک ایستاد و با پوزخند گفت

-این دفعه روی چی شرط میبندی جئون جانگکوک!

جانگکوک از لحن تهیونگ پوزخندی روی لبش نشست

+من از خودم مطمئن ام پس سر ۵۰ درصد اموالم!

و با تمسخر ادامه داد

+تو روی چی شرط میبندی کیم تهیونگ

لبخندی روی لب های تهیونگ نشست سرش را کنار گوش جانگکوک برد و با اغوا کننده ترین لحن لب زد

-تنم !!


Report Page