---

---


ببنید دو چیز در وجود انسانها باید تفکیک بشن : ۱- غریزه ۲- ذهن. غریزه به درک میرسه بدون ایدئولوژی پردازی. ذهن ایدئولوژی پردازی میکنه. انسان از اول که دارای ذهن نبوده. ذهن به مرور شکل گرفته. ذهن از چه چیز تغذیه میکنه؟‌از آطلاعات مختلفی که فرد میگیره. غریزه چگونه به کار می افته و بیشتر میتونه متعالی بشه؟ یک راه مشخص نداره ولی تجربه بشری میگه سختگیری بر خود و کاهش شهوات و... یک راهی برای فعال شدن بیشتر غریزه انسان هست. منظورم از غریزه چیه؟ انسانهای اولیه بدون هیچ علمی میتونستن باران رو پیشگویی کنن یعنی ارتباطی با جهان پیرامونشون پیدا میکردن که به شکل غریزی اینو میفهمیدن. یا همین الان افراد مختلف با نگاههای مختلف و متضاد از بودایی بگیرید تا مسلمان یا عرفان حلقه و... با یکسری خودسازی و یکسری راهها میتونن به شکل غریزی به یک سری چیزها برسن بعضی پیشگوییها ممکنه بتونن انجام بدن حتی ممکنه چیزی که شماها بهش میگید چشم برزخی داشته باشن (که البته دیدن درون هست به زبان نمادسازی غریزی چون غریزه با زبان نماد سروکار داره...) و خیلی کارهای دیگه... پیچیدگی اینه که دو بخش مختلف هست. غریزه و ذهن. این دو هیچ ارتباطی به هم ندارن. در نهایت مثلا یک به اصطلاح پیامبر تونسته با غریزه به درکی از جهان پیدا کنه ولی همین ادم، صاحب ذهن هم هست در نتیجه چیزی که مربوط به ذهن میشه یعنی ایدئولوژی پردازی و صحبت درباره خداو ملائکه و... چون مربوط به ذهن هست میتونه درست نباشه. در نتیجه دین میشه معجونی از درست و غلط و نماد که خود صاحب دین نمیتونه تفکیکی بین اینها داشته باشه. این مسئله رو عبدالکریم سروش خیلی خوب فهمیده و فکر نمیکنم یونگ خونده باشن و لی هی به مرور به یک درک بهتری نسبت به دین رسیدن.

حالا چرا اینارو گفتم؟ تا بگم که به دلیل همین پیچیدگی و وجود ذهن و غریزه و دخالت نامشخص این دو در کار هم منتظر روزی نباشید که همه به حقیقت واحدی برسن... به هیچ وجه چنین اتفاقی نمی افته... فقط این اتفاق خواهد افتاد که انسانها متوجه میشن اینها همه برداشت هست و احترام بذارن به برداشتهای مختلف. بعضی برداشتها هم که خیلی با عقلانیت جدید جور در نمیاد به مرور کنار گذاشته میشه... 

یک چیزی هم بگم... شما ممکنه مثلا برید پیش اقای جوادی آملی. کاری که ایشون میگه بکنید یک چیزه و نگاهش یک چیز دیگه... کاری که میگه بکنید بر حسب غریزه درک شده ولی نگاهش نسبت به اسلام و دین و خداو امام و... از ذهن میاد و ممکنه کاملا غلط باشه. همیشه این تفکیک رو قایل باشین. یا حتی ممکنه جوادی آملی فردی رو ببینه و به سرفه بیفته یا یک حیوان بدی رو داخل فرد ببینه آیا واقعا این دلیل بر بد بودن فرده؟ خیر نیست... تاثیر گذاری ذهن بر غریزه به شکل ناخودآگاه باعث میشه نماد سازی جوادی آملی مطابق با ذهنش باشه یعنی مثلا اگه همجنسگرایی رو بد میدونه در نتیجه نماد به شکل بد جلوه گری میکنه... خیلی تاثیرات دیگری ذهن بر غریزه میتونه داشته باشه مثلا میشه برای رضای خدا آدم کشت و از نظر غریزی هم تفاوتی با قبل نکرد و فرد خودش رو نزدیک به خدا احساس کنه... پیچیدگی عجیب و غریبی در این مسایل هست...

امیدوارم تونسته باشم تا حدی خوب توضیح بدم...


Report Page