❄🌾

❄🌾


از در مدرسه خارج شدین و بخاطر عجله کردنت زانوتو به در بکوبی 

+هایییشش

با قدمای تند پشت سرش که شتاب گرفته بود و بند کولشو مشت کرده بود قدم برمیداشتم

+هندری یه لحظه وایسا 

بی توجه بهت وایستاد جلو در مترو و تا وقتی سوارشدین هیچی نگفت 

جا نشستن نبود عجیب شلوغ بود بدون هیچ حرف و نگاهی منو چسبوند به دیوارو خودش جلوم سپر شد دلم برا این حجم از کیوتی و جذابیش و درعین حال قیافه بیخیالی که اعصبانیت توش بود رفت

اختلاف قدیمون اختیار میکرد که گردنمو بلند کنم تا ببینمش ولی اون فقط از پنجره پشت سرم بیرونو نگا میکرد .به گوشاش که از عصبانیت قرمز بود نگا کردم و گفتم

+آلبالوی من...نمیخوای نگام کنی...بخدا اونطور که فک میکنی نی...

به سمت صندلی خالی رفت و نشست دامنمو صاف کردم و پیشش نشستم تا خواستم حرف بزنم دندوناشو بهم فشار داد و گفت

_هیچی نگو ...نمیخوام حرف بزنم..داغم داغ...

منم چیزی نگفتم و به کفشام خیره شدم ایستگاه اخر پیاده شدیم جلوتر از من پیاده شد ومنم پشت سرش راه افتادم سرعتشو زیاد کرده بود و من بخاطر درد زانوم نمیتونستم بهش برسم از حرکت وایستادم 

بعد چند ثانیه فهمید دیگه حرکت نمیکنم وایستاد 

فرصت مناسبی بود برای حرف زدن


+ دیوونه من با داشتن تو هیچی احتیاج ندارم بس کننن

_پس حتما من صبح اجازه دادم اون مرتیکه... اوننننن مرتیکههه گوشه لبتو تمیز کنه 

+دست نزد فقد اشاره کرد فک کردی فقط تویی که اذیت میشی فک کردی من خوشم میاد دخترا نگات میکنن اگه به من بود که قورتت میدادم کسی نبینتت.....فک کردی من میزارم کسی جز تو منو لمس کنه....>>


آروم به سمتت برگشت و با چشایی که از شدت بغض و عصبانیت قرمز شده بود سمتت بیاد توعم قدم برداری و دردتو بروز ندی دستشو بکشه یه طرف صورتت و گوشه لبتو ببوسه و بیشتر به خودش بچسبونتت و با صدای خمار و جوری که نفسای داغش به صورتت ضربه میزنه بگه

_گفتی کی قراره تورو لمس کنه!؟ 

+ت..ت..تو

نیشخندی از رو لذت بزنه و لباشو رو لبات بکوبه بعد از چند دقیقه جدابشه

 قدماتون آهسته و یکی شه 

_حواسم بود بالم لبت توت فرنگی بودااا

هردوتون بخندین و به راهتون ادامه بدید

Report Page