🥃

🥃

𝕯𝖊𝖒𝖊𝖙𝖊𝖗

برای اون اکیپ خوشگذرون چیزای ممنوعه وجود نداشت! اونا شهر رو بهم میریختن، مست میکردن و حتی باهم سکس میکردن! ولی برای کی مهم بود؟

نوجوونایی که کل زندگیشون، شبیه زندگی نوجوونای سال نود میلادی بود. تو مهمونیاشون خودشونو با الکل نابود میکردن، اخرشب هم هرکسی داشت یکی دیگه رو به فاک میداد و وقتی صبح بیدار میشدن حتی نمیدونستن چه اتفاقی افتاده.

در هر صورت براشون فرقی نداشت که چه اتفاقی میوفته. تنها چیزی که میخواستن دست زدن به کار های ممنوعه بود‌. تنها چیزی که مهم بود، همین‌ بی توجهی ها به ممنوعه های بیخود بود!


هیونجین و جیسونگ جزوشون بودن! دوستای قدیمی که فقط باهم دوست بودن. اما دقیقا یه شب که همشون تا مرز اوردز مشروب خورده بودن، جیسونگ به هیونجین اعتراف میکنه که عاشقشه و دوست داره روی دیکش سواری بگیره. ولی هیونجین؟ اون توی هوشیاری کامل بود و بدش نمیومد تا یه شب با اون سنجاب کوچولوی هوس برانگیز بازی کنه...

پس هیونجین اونو توی اتاق میبره و تمام فانتزی هاشو روش خالی میکنه! از فانتزی های بی دی اس امش تا اپلود کردن عکسی تو توییتر وقتی اون پسر روش بود!

مطمعناً صبحش جیسونگ هیچی یادش نمیومد و قطعا وقتی بیدار بشه و ببینه با کی خوابیده و سرش روی سینه کیه، زندگیش از این رو به اون رو میشه.


"چیکار کردیم؟"


-"ما سکس کردیم احمق کوچولو.‌ فاک! باید میدیدی چجوری خواهش میکردی تا اجازه بدم به کام‌برسی"

اما پسر کوچیک تر به تنها چیزی که فکر میکرد، حرف های بیشرمانه ای بود که شب قبل میزد. اون واقعا انتظار نداشت از هیونجین سکسشون فیلم گرفته باشه!

Report Page