💄

💄


کردن زن دوستم
حدوداً یکسال پیش بود که دوستم ازدواج کرد. زنش یه دختر لوند و خوش هیکل بود. یکی دو بار اول که خونشون رفتم سینه و کپلش خیلی چشمم رو گرفت. من با دوستم و خانمش ارتباط دوستانه و رفت‏وآمدی خوبی داشتیم و کلاً با هم راحت بودیم. دوستم به اقتضای کارش مجبور بود ماموریت خارج از شهر بره و زنش، سارا تنها می موند.
یکی از دفعاتی که دوستم ماموریت بود و سارا تو خونه تنها بود به موبایلم زنگ زد و گفت بوی گاز خونه رو ورداشته، ظاهراً گاز ایراد پیدا کرده؛ من که از حموم اومدم بیرون متوجه شدم. گفتم پنجره‏ها رو آروم باز کن و هیچ وسیله برقی رو روشن نکن تا من خودم رو برسونم. من تازه از سرکار برگشته بودم و می‏خواستم برم دوش بگیرم. سریع لباسهامو پوشیدم و رفتم خونشون. درب رو که باز کرد داشت موهاشو با حوله خشک می کرد.یه تاپ آستین کوتاه تنگ پوشیده بود و برجستگی سینه‏هاش از زیرش مشخص بود. یه دامن کوتاه هم پاش بود که ساقهای زیباش رو نمی پوشوند. تو تخیلم رنگ شورتش رو هم قرمز فرض کردم. باهاش دست دادم و سریع رفتم آشپزخانه. بوی گاز با وجود باز بودن پنجره ها به خوبی به مشام می رسید. سریع رفتم سراغ گاز آشپزخانه و با یه بررسی متوجه شدم شلنگ گاز ترک برداشته و نشتی دارد. فلکه گاز رو پیدا کردم و بستمش. به سارا گفتم من میرم تا شلنگ بخرم و بیام. نیم ساعت بعد برگشتم. سارا هنوز همون لباس خونگی تنش بود. ده دقیقه‏ای طول کشید تا من شلنگ رو عوض کنم. دیدم بساط شام رو روی میز آماده کرده و منتظره تا من گاز رو درست کنم. بهش گفتم خوب این درست شد. مشکلی نداره و می تونی غذات رو بپزی. اگه با من دیگه کاری نداری من برم. یه مقدار خستم و باید دوش بگیرم. با حالتی شاکی گفت من برای شام تدارک دیدم و باید حتماً شام بمونی. ضمناً اینجا هم حموم می تونی بری. من برات حوله و لباس زیر می‏زارم. یالا زودباش معطل نکن. خب وقتی خودش اصرار می کرد من چرا باید مقاومت می کردم. برام حوله و شورت و زیرپوش آورد و من رفتم حموم. نمی دونم یادش رفته بود یا عمداً اینکار رو کرده بود که شورت و کرست خیسش رو تو حموم جا گذاشته بود. رفتم تو و لباسامو درآوردم. دوش رو باز کردم تا آب تنظیم شود. چشمم به تیغ اوفتاد و دیدم که خیسه. مشخص بود که تازه ازش استفاده شده و باهاش موی کس و کون و ساق پا زده شده. من هم با افکار حشری، تیغ رو برداشتم و پس و پیشم رو زیر آب گرم تراشیدم و صاف و صوف کردم. انصافاً کیرم خوردنی شده بود. سر و تنمم شستم و خوشبو کردم. شورت و زیرپیراهنی که داده بود کوچک بود و بزور تنم رفت. لباس پوشیدم و اومدم بیرون. تو آشپزخانه داشت شام رو تهیه می‏کرد. شورت تنگ بدجوری به کیرم و تخمام فشار می آورد. بهش گفتم می تونم از شسوار استفاده کنم؟ گفت تو اتاق خواب روی دراوره. اتاق خواب طوری بود که از لای درش می‏شد آشپزخونه رو دید. رفتم داخل اتاق و درو نیمه باز گذاشتم. گفتم تا فرصت هست بزار شورتم رو عوض کنم چون بدجوری عذابم می‏داد. پشت به در گوشه اتاق شلوارم رو درآوردم و سریع شورت رو از پام کشیدم بیرون. زیرپوشم هم به زیربغلم فشار می‏آورد اون رو هم خواستم عوض کنم. دکمه‏های پیرهنم رو که داشتم باز می‏کردم یکهو درب رو باز کرد و اومد تو. من ناخودآگاه برگشتم و اون هم دو متری من با تعجب داشت نگاه می کرد. چند ثانیه‏ای خشکمون زده بود. بالاخره از خجالت دستم رو جلوی کیرم گرفتم و با لکنت گفتم که شورت خیلی تنگ بود و اذیتم می کرد و گفتم بیام و عوضش کنم. با آرومی درب اتاق رو بست و اومد طرف من. گفتم الان یه سیلی تو صورتم می خوابونه. اومد جلو و تو چشام نگاه کرد. برق شیطنت رو تو چشاش می شد خوند. جلوی پام زانو زد و دستم رو کنار زد. از ترس کیرم خوابیده مونده بود. با دستش کیرم رو گرفت و بازی داد. بهش گفتم سارا من منظور نداشتم. الان لباسم رو می پوشم و می رم. بدون اینکه چیزی بگه زیر کیرم رو بو کرد. یه آهِ عمیق کشید و من رو به سمت تخت هدایت کرد. هیچ مقاومتی نمی کردم چون بدم نمی اومد حالی با سارا برده باشم. من رو لبه تخت نشوند و پاهامو باز کرد و نشست لای پام. کیرم دیگه بلند شده بود و آماده خوردن بود. اول سر کیرم و بعد تا ته کرد تو دهنش و شروع کرد با سر و صدا به خوردن. تو کیرخوری آماتور بود و گاهاً دندوناش کیرم رو اذیت می‏کرد. خیلی می چسبید. موقع خوردن سینه هاش رو از روی تاپش بازی می دادم و خوشش می اومد. در یک آن بلند شد و تاپ و دامنش رو درآورد. نه کرست تنش بود نه شورت پاش. منو رو تخت خوابوند و شروع کرد دوباره به ساک زدن. خیلی حشری شده بودم و به سختی خودم رو نگه داشته بودم. نیم خیز شدم و رفتم پشتش طوریکه کونش بطرفم باشه. با فشار دست از پشت بهش فهموندم که سینه اش رو بده پائین و کونش رو بده بالا. درست حدس زده بودم کس و کونش کاملاً تمیز و بی مو بود و آماده خوردن. کسش از فرط هیجان کمی خیس شده بود که حرارت آدم رو بالا می برد.

Report Page