.
بسم الله الرحمن الرحیم
🚨 نگاه معرفتی به حوادث و وقایع اخیر...
🎙 یادداشت شفاهی حجتالاسلام والمسلمین استاد وکیلی | ایراد شده در جلسه چهلوپنجم «اخلاق توحیدی»
❓سوال مکرری که این روزها از بنده پرسیده میشود پیرامون وقایع و حوادث این ایام- علیالخصوص ماجرای سقوط هواپیما-است که باعث شد در خیلی افراد واکنش منفی ایجاد شود و شاید قلب خیلیها را خالی کرد. دوستان میگویند ما یک حس ناامیدی و اضطراب در قلبمان پدید آمده است. در این حال چه واکنش شخصی-غیر از وظایف اجتماعی- داشته باشیم؟
🔹در بحثهای قبلی «اخلاق توحیدی» این موضوع را مرور کردیم که امیدواری و رجاء نسبت به آینده دو نوع است.
▫️یک امیدواری محصول «محاسبه» هست. مثلاً من در مسیری حرکت میکنم و وقتی از من سوال شود چقدر امید داری به مقصد برسی؟ من شرایط را محاسبه میکنم میگویم با این شرایط، وضعیت جاده، ماشین و شرایط جسمی، امیدوارم که یک ساعت دیگر برسم. اما در وضعیتی دیگر مثل یخبندان بودن جاده، خب انسان محاسباتش عوض میشود و وقتی میپرسند آیا امید داری که یک ساعت دیگر به مقصد بررسی؟ من میگویم ناامید نیستم اما امیدم خیلی کم است. لذا امیدی که محصول «محاسبه» و «شرایط» باشد، تحت تاثیر شرایط هم بالا و پایین میرود.
▫️اما جنسی دیگر از امید و رجاء هست که در دستورات دینی آن را به عنوان معیار معرفی کرده اند . آن هم «رجاء بالله» است. این نوع رجاء زمانی اتفاق میافتد که انسان باور داشته باشد این اسباب ظاهری استقلال ندارند و کار دست خداوند متعال است و او اگر بخواهد در شرایطی که همه درها به روی انسان مسدود شده، کار انجام میشود و اگر هم ارادهاش تعلق نگیرد در شرایطی که همه چیز فراهم است کار انجام نمیشود. این مسئله، نکتهای است که معمولاً ما به طور طبیعی به آن باور نداریم چراکه ما برای این اسباب ظاهری «استقلال» قائلیم.
🔹 اصحاب اخلاق و عرفان میگویند اگر میخواهی ببینی کسی توکل دارد یا نه، ببین اگر در یک نیمه شبی دشمن او را تنهای تنها گیر آورد و چاقو را روی سینهاش گذاشته و آماده است تا فشار دهد، امیدش [به زندهماندن] همانقدری باشد که وقتی در منزل خودش با آرامش نشسته است. چون حال درون قلب او در همان موقع که با آرامش روی تخت نشسته این است که میگوید خدایا اگر اراده کنی که جانم را بگیری، میگیری و آن موقع هم که شمشیر دشمن روی سینهام هست، اگر بخواهی من را سالم نگهداری، نگه میداری.
🔹اگر انسان باور داشته باشد که سررشته امور دست کسی دیگر است و اسباب و علل، سیر طبیعی خودشان را طی میکنند اما مستقل نیستند، در چنین شرایطی ناامیدی معنا ندارد.
🔹اگر در اتاق بتونی بدون هیچ منفذی هم گیر افتاده باشیم، با ناامیدی شاید بگوییم کار تمام شد! اما اگر اراده خداوند تعلق بگیرد انسان واقعاً در درونش بگوید « إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدين» پروردگارم با من است و من را هدایت می کند؛ به رود نیل هم برسد و لشکر فرعون پشت سر او باشند، بازهم آرامش دارد.
🔹این جنس حوادث که اتفاق افتاد و شاید بعد از هم بیشتر اتفاق بیفتد و اگر ظهور حضرت هم نزدیک باشد خب در مقدمات ظهور حوادث تلخ زیاد اتفاق میافتد، برای آزمودن ما مفید است که بسنجیم چقدر اهل توکل و رجاء بالله و تکیهدادن به خدا و چقدر به اسباب ظاهری تکیه میکنیم. این وقایع نباید به امیدمان به خدا و استقامت و استحکاممان تاثیر بگذارد. اگر این بود، میشود آن سنّتی که پیامبر اکرم و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین داشتند که در شرایطی که هیچ چیزی نبود و همه میگفتند نمی شود و کار تمام است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمودند «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنين»هیچ سستی به خودتان راه ندهید و غُصه نخورید و اگر ایمان داشته باشید راهها باز می شود...
🔹در این حوادث اگر قلب ما بهیکباره خالی شد، معلوم میشود تکیه ما بر خدا نبوده است و به قول برخیها فکر میکردیم که ما داشتیم اسلام را نگه میداشتیم و الان کار سخت شد! باید باور کنیم از قبل، امروز و آینده، خدا اسلام را نگه میدارد و به برکت اسلام، خدا ما را هم نگه داشته است و ما فقط اینجا داریم پادویی میکنیم و زحمت میکشیم.
🔹 این نگاهی که ما باید نسبت به عالم در «درون» خودمان داشته باشیم. اما وظیفه ما طبیعتاًَ در این چارچوب این است که ربط خودمان را به خدا قویتر کرده و دامن خداوند متعال را محکمتر بگیریم . نکته مهمتر اینکه اگر در این توکل و توسل، عزم جمعی داشته باشیم بدون هیچ شک و تردیدی خدا راه را باز میکند چرا که در قرآن کریم فقط یک جا هست که وعده قطعی برای نجات و سرافرازی داده شده است. خدا هیچ جا نفرموده است که اگر نماز بخوانید و روزه بگیرید و صدقه بدهید نجات بدهید وعده قطعی نجات وجود دارد بلکه آن وعده قطعی در توکل کردن است« مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ».
🔹 عزت و ذلت دست اوست، قلب مردم دست خودش است. بخواهد به گروهی عزت بدهد میدهد فردا بخواهد بگیرد میگیرد، باز پسفردا دوباره بخواهد میدهد. کار خدا « تُعِزُّ مَن تَشاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشاءُ ؛ بِيَدِكَ الخَير»
🔹 این که ما بگوییم حالا کار خراب شد و چکار کنیم، البته ما باید وظیفه مان را انجام بدهیم و فکر و برنامه ریزی کنیم اما در درونمان یک ذره هم نباید تکان بخوریم. کار دست خودش است و اگر ما درست بندگی کنیم و وظیفه را انجام دهیم و تکیه بر او باشد، به یکباره میبینی از همان چیزهایی که به ظاهر سبب ذلت مومن است، خدا اسبابی فراهم می کند که موجب عزت بشود و بالعکس از آن چیزی که موجب عزت مومن است اگر انسان کوتاهی بکند نتایجی براش بار میشود که موجب ذلت می شود.
✅ راه حل خروج از این فتنهها و... این است را باید دست به دامن عالم بالا بشویم و در عالم پایین هم وظایف خودمان را بر حسب آن دستوری که شرع داده و محاسبات عقلی که انسان باید داشته باشد، انجام دهیم.