...

...


قبل خواب داشتم بخشهای میانی کتاب «انسان و سمبلهایش» نوشته یونگ رو میخوندم، بعد خواب به یک کشفی رسیدم که در چارچوب مسایل مطرح شده جنابعالی هست...

مسئله اینه که شاید گلوبالیستها هدفشون رشد انسانها نباشه و پول هدف اصلیشون باشه اما حکومتهای مبتنی بر گلوبالیزم (ساختن جهانی مبتنی بر لیبرالیسم ) بهترین بستر ممکن رو برای کسانی فراهم میکنه که به دنبال رشد انسانها هستند چون رشد واقعی مستلزم تکثر راههاست تا هر فردی بتونه راه شخصی ارتباط با خویشتن خویش رو پیدا کنه.  

جایگزین گلوبالیزم حکومتهای مقتدر هستند. اقتدار گرایی بستری برای رشد انسانها فراهم نمیکنه بلکه هدفش در بهترین حالت ممکن به به بند کشیدن انسانها برای ماندگاری تمدن هست. (بر طبق نگاه فروید. در حالی که طبق نگاه یونگ خود تمدن باعث به وجود آمدن مشکل در روان انسانی شده و باید بین نیازهای فردی و تمدن آشتی بوجود آورد) و در بدترین نگاه ممکن، به بند کشیدن روحی و روانی انسانها برای افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی گروه حاکم...

درواقع در بهترین حالت ممکن حکومتهای اقتدارگرا به دنبال ارایه یک راه مشخص برای ارتباط افراد با خویشتن خویش هستند که این راه مشخص نمیتونه برای همه افراد موثر و نتیجه بخش باشه. نتیجه اینکه در نهایت حکومت اقتدارگرا به مشکل میخوره و به سمت باز شدن بیشتر فضا حرکت میکنه و در نهایت به لیبرالیسم میرسه. راه حل بعضی مشکلات لیبرالیسم برگشت به اقتدارگرایی نیست بلکه لیبرالیسم به اصلاح در درون خودش نیاز داره. یعنی به جای تکیه بیش از حد بر علم باید به ساختن انسان متفکر آگاه و دارای قدرت تحلیل همت گذاشت. این در لیبرالیسم ممکنه نه در حکومت اقتدارگرا.


Report Page