🌹
Sara❄+اووو میبینم ک تهیونگی دلش برام تنگ شده
_خیلی جیمینی، خیلی دلم برات تنگ شده دوست دارم تا آخر عمرم بغلت بگیرم و فشارت بدم تا یادم بره تمام بدون تو بودن هارو
+تهیونگ تو که نمیخوای من بمیرم درسته؟ مطمئنم اگه با اون بازوهات فشارم بدی پودر میشم وسط دستات
_جیمین گفتی دست، دلم واسه دستات یه ذره شده.یادته وقتی برای اولین بار گرمای دستاتو رو چشام حس کردم، همون لحظه گرمای وجودتو فهمیدم، زیباترین مخلوق این جهان قطعا تویی
+هم .. البته که یادمه، تو همیشه میگفتی دستام کوچیکن و مسخرم میکردی منم دستامو گذاشتم رو چشاتو گفتم دیدی دستای کوچیکم نمیزارن چیزی ببینی.
_جیمینی من بازم حرارت دستاتو میخوام میخوام بازم رو چشامو بپوشونی
+دستای خودتو دست کم نگیر دونسنگه عزیزم، اون انگشتای بلندت که همیشه با انگشترای سبز تزئین شدن و هربار که میبینمشون قلبمو میدزدن....شنیدی تهیونگ... حتی انگشتات قلبه منو دزدیدن، میخوای بازم بگی از هم دوریم.
_دوریم جیمینی، دوریم، من خودم باعث این دوریم میدونم، ولی حالا میخوام ببینمت
+تهیونگ شی تو اصلا ازمن نخواستی که ببخشمت، کافیه بگی منو ببخش منم فوری میام پیشت
_جیمینا.. منو ببخش... میتونم تا ابد این جمله رو تکرار کنم... جیمینی عزیزم منو ببخش برای همه چیز لطفا
+هی هی کافیه تهیونگ چقد مظلوم شدی پشت تلفن، اگه ببینمت هم بازم اینجوری مظلومی؟
_اوه چطوره بیای حضوری ببینی؟ جیمینیِ من
+میام همین الانشم حاضرم، منتظرم باش تهیونگی دارم میام