۲۴ اردیبهشت، سالروز ولادت شهید سیدعباس میرباقری

۲۴ اردیبهشت، سالروز ولادت شهید سیدعباس میرباقری

سید حسین میرباقری

  امروز 24 اردیبهشت، مصادف است با سال روز ولادت برادر شهیدم ، سید عباس. بعضی برادران یا خواهران بزرگوار ، با عنایت به تاریخ روی سنگ مزار شریف او( که با خطا حک کرده اند)، تاریخ ولادت سید عباس میرباقری را غیراز امروز نوشته بودند که به جهت احترام به نظر شریفشان ، در آن روز مطلبی را تذکر ندادم، اما آنچه صحیح می باشد ، این است که این شهید عظیم الشأن درساعت 8 صبح 24 اردیبهشت 1344 به دنیا آمد و ساعت چهار و نیم عصرروز چهارشنبه 24 آبان ماه سال 1361 در عملیات موسوم به « محرمِ» دفاع مقدس ، در منطقۀ عین خوش ، داخل خاک عراق و در خط کمین ،به شرف شهادت نائل شد .آن روزها، من در کلاس های عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوانسار،تاریخ نبردهای پیامبر(ص) را تدریس می کردم،بعد از کلاس روز پنجشنبه 25 / 8 / 1361 که از ساعت 7 تا 8 صبح در محل سپاه خوانسار ( در همین مکانی که اکنون واقع است)،تشکیل می شد، برادر عزیزم ، شهید سید اکبر صادقی ، کمی مرا بدرقه کرد و خبر شهادت سید عباس را به من داد ، من فقط گفتم « انّا لِلّه و اِنّا اِلَیهِ راجِعوُن»، اما نمی دانم چرا هیچ گریه ام نگرفت، بعد از آن ،برادر حاج اسماعیل اسدی که آن زمان مسؤول امور تربیتی آموزش و پرورش خوانسار بود و خبر شهادت سید عباس به او هم رسیده بود،( شاید) برای سرگرم کردنم، به سراغم آمد و اجازه نداد برای تدریس به کلاسهای درس دبیرستان شریعتی بروم و به عنوان بازدید از چند مدرسه مرا هم با خودش برد ، اما گویا در آن ساعتها من شوکه بودم ، زیرا از اینکه کجا رفتیم و چه گذشت ، هیچ در خاطرم نمانده و ظهر که به منزل رفتم و دیدم که در محله امان ، آذین بسته اند و سیاه پوش کرده اند و صوت قرآن پخش می شود و عکس سید عباس را در حجله ای قرار داده اند، یکباره گویا از خواب بیدار شدم و بغضم به شدت ترکید و با صدای بلند بسیار گریه کردم ...جنازه مطهر سید عباس ، با خطایی سهوی، به جای ارسال به استان اصفهان، به شیراز ارسال شده بود و سه یا چها روز طول کشید تا به خوانسار رسید و از این بابت روزهای سختی بر ما گذشت، یادم هست برادر عزیزم سیدعلی به همراه برادر مسعود سید صالحی به شیراز رفتند و مقدمات انتقال جنازۀ مطهر سید عباس ، به خوانسار را فراهم کردند، وقتی به زیارت جنازۀ مطهرش رفتیم ، علیرغم اینکه چند روز از زمان شهادتش گذشته بود ، اما، کاملاٌ تر و تازه و معطر می نمود و هنوز خون تازه بر سر و صورتش وجود داشت، وصیت کرده بود ، او را بالباس رزم به خاک بسپارند ، اما وصیت نامه که در ساک سفر او و همراه جنازه بود ، بعد از غسل و کفن به دست ما رسید ، لذا فقط توانستیم لباسهای سراسر آغشته به خون او را در کنارش دفن نماییم،مراسم تشییع جنازۀ سید عباس، با دوشهید دیگر خوانسار که از دوستان صمیمی و هم رزم او بودند( شهید حسین تائبی و شهید جمشید خراسانی) هماهنگ و همزمان صورت گرفت و جزو با شکوه ترین مراسم تشیع جنازۀ شهدای خوانسار محسوب می شود ، در این مراسم و در اجتماع عظیم مردم قدر شناس خوانسار ، در مکان حسینیۀ دو راه ، وقتی که برادرم، سید علی، وصیت نامۀ سید عباس را خواند ، جمعیت حاضر، یکپارچه گریه می کردند و از اینکه یک جوان 18 ساله ، دارای آنهمه فهم و درک و کمال است ، متعجب شده بودند، وصیت نامه شهید سید عباس میر باقری را باید جزو اسناد نادر دفاع مقدس به حساب آورد، متنی بسیار زیبا، ادبی و پر محتوا، که جمله جمله اش ، الهام گرفته از قرآن و نهج البلاغه و سایر احادیث معصومین علیهم السلام است! اگرچه این وصیتنامه بارها در منابع مختلف انتشار یافته ، اما آگاهی مستمر از محتوای آن ، به طور حتم برای هر روز ما مفید و راهگشا خواهد بود ، که ان شاء الله در فرصتی دیگر ، مجدداً آنرا نشر خواهم داد...

@khansarnews

Report Page