یازده

یازده

محمد

🍷🍷🍷🍷🍷

🍷🍷 #Pln_10


🥢پرشیای بژ مامانم زیر نور آفتاب برق می زد. با شادی پریدم پشت فرمون و ماشینو روشن کردم


. در پارکینگ رو با ریموت بازکردم و رفتم بیرون. همین که از در رفتم بیرون صدای ضبط رو تا ته بلند کردم.


 صدای جیغ لاستیکا هم بلند شد. 


جلوی خونه بنفشه اینا که یه کوچه با خونه مون فاصله داشت ایستادم و


 دستم رو روی بوق گذاشتم.


 پرید بیرون.

 توله سگ چه تیپی زده بود.


 مانتو کتی قهوه ای رنگ با جین کرمی و روسری کرم قهوه ای. 


موهای قهوه ایشو هم از اینور و اونور ریخته بود بیرون.


 عاشق فر درشت موهاش بودم.

 پرید روی صندلی کنار منو جیغ کشید:


- چه دیر اومدی بیشعور!


- می دونی که سرم گرم عزیزه


.- آره می دونم عزیز جونت عشقته ایشالله به پای هم پیر بشین.


انگشتمو بردم سمت چشمش که سرشو برد عقب و گفت:


- نکن تو رو خدا پدرم در اومد تا خط چشممو صاف در آوردم.

 دست بزنی اشکم در میاد ریده می شه توش.

- پس زر نزن


-


#طلاخانوم✨

⚜ @TalaWoman

Report Page