وجود امام زمان انکار شدنی نیست

وجود امام زمان انکار شدنی نیست

ابراهیم حنیف

بسم الله الرحمن الرحیم.

 اخیرأ سخنانی از آقای سروش در شبکه های مجازی پخش گردیده مبنی بر اینکه امکان اثبات وجود امام زمان علیه السلام ممکن نیست و معتقدند شواهد تاریخی که بر ولادت ایشان دلالت کند وجود ندارد . اگر روایاتی هم بر وجود امام زمان باشد مربوط به روایات شیعه است که راهی برای اثبات آن هم وجود ندارد.


 جای بسی تعجب است که فردی که خود را عالم می داند ، یک چنین ادعایی را بدون ذکر دلیل و برهان بیان می‌کند.

ظاهرا اقای سروش معیار سنجش حقیقت را میزان قدرت هضم خودشان از واقعیات و حقیقت قرار داده اند . 


در مخالفت ایشان با مبانی دینی شاهد بودیم که ابتدا وحی کلامی را منکر شدند و به جای ان وحی مفهومی را نشاندند . یعنی معتقدند محتوای ایات بر پیامبر وحی شده و ایشان ان را در قالب کلمات در اورده اند . حال انکه نگارش چنان کتاب پر اعجازی از یک فرد درس نخوانده بعید است . برای همین قران با اطمینان از همه جن و انس دعوت کرده که اگر می توانید یک سوره مثل ان را بیاورید . از پیامبر صلوات الله علیه و اله و نه هیچ یک از ائمه علیهم السلام یا فقهای اهل سنت نیز چنین نظری ارائه نشده است .


ایشان در مرتبه ای دیگر به زیارت نامه ها مثل زیارت عاشورا و بعضی از ادعیه انتقاد و به انکار ان پرداخته و ان را « غلو » شیعه معرفی کردند .

در اخرین اظهار نظرهای خود نیز وجود امام زمان علیه السلام را منکر شده است . 


باید از ایشان سوال کرد که شواهد تاریخی از نظر ایشان چه تعریفی دارند ؟ اگر هزار نفر یا بیشتر از افراد صادق و مورد وثوق به امری شهادت دهند ، از نظر ایشان « شواهد تاریخی» تلقی می شود یا خیر ؟  

به همین خاطر می خواهیم چندین کتاب را نام ببریم که همگی در ولادت حضرت مهدی علیه السلام متفق القول هستند .


از انجا که ایشان موضوع وجود امام را ساخته شیعیان می دانند ، ما مدارک اثباتی خود را بیشتر از اهل تسنن ذکر خواهیم کرد تا ثابت شود که این امر در تمام مذاهب اسلامی مورد قبول است و فقط ناظر به یک اقلیتی به نام شیعه نیست و این یک اعتقاد اسلامی و مربوط به کلیه فرق اسلامی است .

مقدمتا به این موضوع پرداخته می شود که برخلاف ادعای آقای سروش علمای اهل سنت هم از وجود حضرت مهدی علیه السلام خبر داده و در اثبات آن کتاب ها نوشته اند . 


بیش از یکصد نفر از محدثین و مورخین و مفسرین اهل سنت در کتابهای شان احادیث مربوط به حضرت مهدی و ذکر تولدشان را آورده‌اند که ما در اینجا از ذکر نام همه آنها خودداری و فقط تعدادی از ان کتب را نام می بریم از جمله: 

_ الرساله محمد ابن ادریس شافعی 

_ مسند احمد حنبل شیبانی

 _صحیح بخاری محمد ابن اسماعیل بخاری

_صحیح مسلم ، مسلم ابن حجاج نیشابوری 

_ سنن ابن ماجه قزوینی

 _ جامع ابوعیسی ترمذی

 _ حدیث الولایه محمد ابن جریر طبری

 _ مفاتیح الغیب فخرالدین رازی 

_ جامع الاصول مجدالدین ابن اثیر

 _ الجامع الصغیر جلال الدین سیوطی 


البته اینها تنها تعداد اندکی از کتاب‌های علمای اهل سنت است که نامبردگان در کتب خود به نقل احادیث مربوط به حضرت مهدی علیه‌السلام پرداخته اند و درباره خصایص مهدی و زندگی و سیره ایشان و چگونگی ظهور و حکومت ان حضرت سخن گفته اند .

 در کتب فوق الذکر امده است که مهدی علیه السلام از خاندان پیامبر اکرم و از فرزندان حضرات علی و فاطمه سلام الله علیهما هستند.


۱_ کتاب المهدی الموعود جلد ۱ صفحه ۲۰۰ از ابن حجر هیتمی شافعی: «ابوالقاسم محمد الحجة،  سن او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همین عمر به او حکمت ربانی را اعطا کرد. او را قائم منتظر گویند، اخبار متواتره رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی علیه السلام از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدی علیه السلام نماز خواهند خواند». 

 ۲- ابن ابی الحدید مدائنی : « میان همه فرق مسلمین اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد مگر پس از ظهور مهدی»

  ۳- محمد ابن بدر الدین رومی: «خدا به وسیله فرزند صالح پیامبر همان که دارای نام پیامبر و کنیه او است, ولایت تامه و امامت عامه را ختم خواهد کرد، این ولی همان کسی است که مژده داده‌اند زمین را چنانکه از جور و ستم لبریز شده باشد از عدل لبریز سازد و ظهور به ناگهان اتفاق بیفتد» ( طراز البرده-)

 ۴- جلال الدین سیوطی : 

«احمد حنبل و ابوعیسی ترمذی و حافظ سلیمان ابن احمد طبرانی، همه با اسنادی که خود دارند روایت کرده اند از عبدالله بن حرث زبیدی از پیامبر اکرم ص که فرمود مردمانی از مشرق زمین خروج کنند و مقدمات حکومت مهدی را فراهم سازند». (العرف الوردی)

 ۵- شیخ ابوالعرفان صبان :


 «اخبار و احادیث از پیامبر صلی الله علیه و اله به حد تواتر نقل شده است که مهدی ظهور خواهد کرد. او از اهل بیت پیامبر است و او زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد.» (اسعاف الراغبین)


این چند نقل قول فقط نمونه ای بود از ده‌ها علمای اهل سنت که در کتب خود به صورت خیلی واضح و روشن از حضرت مهدی علیه السلام و وقایع زمان ایشان صحبت کرده‌اند که برای طولانی نشدن مطلب از ذکر بقیه انها خودداری می شود. 


حال چگونه و بر اساس کدامین حدس و‌گمان می توان چنین امر واضحی را انکار و در ان تشکیک نمود، با این همه سند و مدرک و دلیل چگونه می توان گفت که عقیده به امام زمان فقط توسط یک اقلیت شیعه به وجود آمده که آنهم قابل اثبات نمی باشد؟!


موضوع تولد مخفیانه ان حضرت نیز به این خاطر بود که حکومت عباسی نگران تولد فرزندی از امام عسکری علیه السلام بود . این نگرانی ناشی از اخباری بود که حضرت مهدی برهم زننده اساس حکومت های باطل است. بر طبق این اخبار بود که معتمد عباسی تعدادی جاسوس برای امام حسن عسکری گذاشته بود که تولد فرزندی از بیت ایشان را به او خبر دهند. اگر اینگونه اخبار به معتمد عباسی نرسیده بود چه لزومی در این همه جاسوسی و مراقبت بود ؟ از سوی دیگر امام عسکری نیز باید احتیاط های لازم در مخفی نگهداشتن تولد فرزندش را انجام می‌دادند و ان را از انظار مخفی نگه می داشتند تا به ایشان آسیبی مثل شهادت دیگر ائمه علیهم السلام توسط حکومت های ظالم نرسد.


با اینهمه ۱۵۰ نفر از شیعیان مورد وثوق ، ان حضرت را در دوران کودکی دیده و به ان شهادت داده اند .

در این بخش به ایات قران در باره ظهور منجی استناد خواهدشد . 


در آیه ۵ سوره قصص می فرماید « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمة و نجعلهم الوارثین » ما اراده کرده ایم تا به مستضعفان زمین منت گذاشته و آنان را پیشوایان و وارثین زمین سازیم، حضرت علی علیه السلام در روایتی که در تفسیر نورالثقلین قید شده فرمودند این آیه مربوط به ما است. 

آیه بعدی سوره توبه آیه ۳۳ است .

« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» »

ﺍﻭ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺣﻖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. رشیدالدین میبدی در تفسیر کشف الاسرار و ابو سعید خدری روایت کرده‌اند از رسول خدا که دین حق اسلام است . خدا این دین را بر دیگر ادیان برتری دهد چنان که دینی نماند مگر اینکه اسلام بر آن غالب آید و این امر بعد از این خواهد شد و هنوز نشده است و قیامت نخواهد آمد مگر اینکه این کار بشود و خداوند مردی از خاندان مرا برانگیزد و به دست او زمین را از عدل و قسط پر کند آن سان که از ستم آکنده شده باشد‌ . 


 آیه دیگر آیه ۸۶ از سوره هود است ؛ « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین» ذخیره الهی برای شما اگر مومن باشید از هر چیز و هر کس دیگر بهتر است ، در تفسیر نورالثقلین از اصول کافی روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فردی از ایشان سوال می کند که به هنگام سلام دادن به حضرت مهدی علیه السلام به او چه بگوییم حضرت می فرماید همه باید بگویند السلام علیک یابقیة الله و سپس این آیه را تلاوت فرمودند « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین »

آیه بعدی آیه ۵۸ از سوره انعام است، :  « يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ » روزی که بعضی از آیات پروردگار تو پدیدار گردد آن روز هیچ کس را اگر از پیش ایمان نیاورده باشد ایمان و باورش سودی نخواهد بخشید، شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود « آیات » در این آیه ائمه هستند و آن آیت مورد انتظار، قائم علیه السلام است . روزی که قائم قیام کند ، ایمان آوردن آن کس که از پیش به او ایمان نداشته باشد آنان را سودی نخواهد داشت.


آیات در این باره فراوان است که بخاطر اجتناب از طولانی شدن ، فهرست وار به چند مورد اشاره می گردد و فقط در باره ایه ۳۵ سوره اعراف و ایه ۸۱ سوره ال عمران بحث مختصری خواهد شد : 

_ سوره بقره ایه ۳۰

سوره ال عمران ایه ۸۱

_ سوره انبیاء ایه ۱۰۵

_ سوره صف ایات ۸ و ۹  

_ سوره اعراف ایه ۳۵ 

_ سوره کهف ایات ۸۳ تا ۹۸ در باره ذوالقرنین 

 ...._

خداوند در آیه ۳۵ سوره اعراف می فرماید : « یا بنی آدم اما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم ایاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون » ای بنی آدم اگر رسولانی از خودتان به سوی شما آمدند که تحقق آیات مرا برای شما پیگیری کنند ، پس هر کس به تقوا روی آورد و در اصلاح خود و جامعه بکوشد هیچ خوف و اندوهی بر او نیست . در این آیه باید به چند نکته توجه کرد : 


 اول : ایه با « یا بنی آدم » آغاز می‌شود و این پرسش را پیش می آورد که مخاطب آیه کیست ؟ بنی آدمی که مرده و رفته اند یا بنی آدمی که در زمان نزول قرآن زنده‌اند و یا در آینده به دنیا خواهند آمد ؟ از آنجا که قرآن برای مرده ها نازل نشده پس معلوم است که مخاطب اول آیه افرادی هستند که در زمان رسول خدا زندگی می‌کنند . دقت شود که « رسل » جمع است و به بیش از یک رسول نظر دارد .


دوم : لفظ بنی ادم در خطابات قرانی به همه جهانیان نظر دارد و‌گسترده تر از واژه « ناس » است زیرا در بعضی ایات این واژه به مردم یک شهر یا کشور اطلاق شده مثل « لعلی ارجع الی الناس » در سوره یوسف که منظور مردم مصر هستند . اما بنی ادم همه مردمی که فرزندان حضرت ادم هستند را شامل می شود . 


 سوم : « اما یأتینکم » این جمله با فعل مضارع خود متوجه آینده است یعنی اگر به سوی شما آمدند چنانکه گفته بود « الم یأتکم » معلوم بود که از گذشته صحبت می کند که آیا رسولان ما به سوی شما نیامدند ؟ اما آیه به آینده نظر دارد .


 چهارم : « رسل منکم » از جمله « اما یأتینکم » فهمیده شد که قرار است در آینده چیزهایی به سوی بنی ادم بیاید که جمله اخیر معلوم می کند منظور رسولانی از خود آنان است . حال باید این سوال پاسخ داده شود این رسولانی که قرار است در اینده ( نسبت به زمان نزول قران ) بیایند چه کسانی هستند ؟ اگر گفته شود که منظور ملائکه هستند ، لفظ « منکم » ان را رد می‌کند و معلوم می‌شود که آن رسولان بشر هایی از جنس خود بنی ادم هستند .

در زبان قرآن هرکس پیامی از سوی کسی برای کسی دیگر داشته باشد یا به ماموریتی گسیل شود به او رسول گفته می‌شود خواه ملائکه باشند یا پیامبران و یا مردم عادی . در سوره یوسف می‌بینیم که از ساقی ملک با لفظ رسول یاد می کند . بنابراین انها که خواهند امد رسول خدا هستند ولی نبی خدا نیستند یعنی با خاتمیت نبوت رسالتشان بدون نبوت خواهد بود و به سوی بنی ادمی می‌آیند که قرار است در سایه قرآن هدایت شوند . این مفهوم از لفظ « منکم » نیز فهمیده می شود .


 پنجم : سوال بعدی این است که اینها می آیند که چه کنند ؟ جمله « یقصون علیکم آیاتی » می فهماند آنها می آیند تا تحقق آیات نازل شده بر شما را پیگیری کنند . « قص » به معنی پیگیری و پی‌جویی کردن است انان می آیند تا با پیگیری آیات خدا مردم را به تقوا و اصلاح برسانند . یعنی هدف آنان متقی شدن و مصلح شدن فرد و جامعه است .


در ایه ۸۱ سوره ال عمران نیز سخن از امدن رسولی است که از همه پیامبران از جمله پیامبر اسلام پیمان گرفته شده که هرگاه ان رسول امد ، به او ایمان اورده و یاری اش کنند که به ایه میثاق انبیاء معروف است . 


بعضی گفته اند منظور از « رسول » پیامبر خاتم است . اما هیچ سند یا روایتی که دلالت بر یاری کردن ایشان توسط پیامبران باشد وجود ندارد . خود ایشان هم چنین چیزی نفرموده اند . به عکس در زیارت ایشان می خوانیم :

« اول النبیین میثاقا و آخرهم مبعثا » اولین پیامبری بود که میثاق را پذیرفت و اخرین انان بود که مبعوث گردید .


مشخصه رسولی هم که خواهد امد را اینگونه ذکر فرموده که :کتاب قرانی که با شما هست را تصدیق می کند . یعنی بر اساس قران حکم می کند « مصدق لما معکم » 

خداوند پس از طرح میثاق ، از همه پیامبران سوال می کند ایا بر این پیمان اقرار دارید ؟ « أ آقررتم » اقرار یعنی قرار داشتن بر سر عهد و پیمان . 


در ادامه ، سوال دومی می پرسد که ایا همین پیمان مرا از امت خود اخذ کردید ؟ « و اخذتم علی ذلکم اصری » و همگی اقرار کردند « قالوا اقر نا » از جمله اقای عبدالکریم سروش که اکنون ان را انکار می کند .

« اصر » همان پیمان مخصوص خداوند است که از همه بنی بشر گرفته شده تا به هنگام ظهور منجی ، به او ایمان اورده و یاری اش کنند .

در دو ایه اخر سوره بقره که به « امن الرسول » معروف شده ، مومنین از خداوند می خواهند که سنگینی ان « اصر » را بر دوش انان نگذارد ، همچنانکه بر عهده انانی که مردند و رفتند ، باقی مانده است « ربنا و لا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا » . در اخر ایه نیز دعا می کنند « فانصرنا علی القوم الکافرین » ما را بر قوم کافران پیروز گردان .


این پیروزی همان است که به رهبری و امامت قائم آل محد صلوات الله علیهم انجام خواهد شد . 

حال اقای سروش یا هر کس دیگر باید پاسخ دهند این رسولان چه کسانی هستند که بعد از پیامبر می ایند و رسالت شان هدایت بنی ادم به سوی تقوا و مصلح شدن است ؟

ایا اینان غیر از همین ائمه علیهم السلام هستند که به این امر مامور شده اند و تبیین و تفسیر ایات و احکام و هدایت بنی ادم به اهداف قران بر عهده انان گذارده شده ؟ 

ایا ایشان قول خداوند را به عنوان «شواهد تاریخی » قبول دارند ؟ 


ایا سخنان پیامبر در مواقف مختلف و در خطبه غدیرکه ۳۶۰ راوی معتبر دارد و از دوازده امامی نام برده اند که پس از ایشان مامور هدایت مسلمین اند و رسالت خاصی برای نفر دوازدهم ذکر کرده اند ، « شواهد تاریخی » محسوب نمی شود ؟

ایا هنوز مصرانه قصد دارند پیمانی که با خدا بسته اند را انکار نمایند ؟

 در زیارت جامعه کبیره ( که اقای سروش ان را غلو شیعه در باره ائمه می داند ) از آنان به « سلالة النبیین و صفوة المرسلین » یاد شده یعنی چکیده و عصاره انبیا و برگزیده از میان همه رسولان . جمله « صفوة المرسلین » به ما می فهماند که اینان برگزیده از میان همه رسولان هستند و لاجرم خودشان هم رسولند . اینان همان « اقوم » هستند که قران قصد دارد مخاطب خود را به سوی انان هدایت کند تا با هدایت شان به کمال برسند « ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم » ( سوره اسراء ایه ۹ )


به هر حال آنکس که نخواهد حقیقت را بپذیرد ، هر چه برای او دلیل بیاوری ، باز حرف خود را خواهد زد . دلیلش هم این است که خداوند بخاطر تکبر و غرور زیادشان مهر بر قلب شان زده و جز ذهنیات خود ، هیچ حقیقتی را نمی پذیرند . امید که اقای سروش از این دسته نباشند .

السلام علیک یا بقیة الله 



Report Page