مقاله

مقاله

فردای بهتر



📝مروری گذرا بر گسترهٔ ٔ« تحول خواهی» و چارچوبهای کنش « اصلاح طلبانه»:


✍🏼حمید حدیثی

✅ روشها و تاکتیکهای گذار از وضعیت کنونی به وضعیتی بهتر که هم بخشی از آرمانهارا پوشش دهد وهم بخشی از واقعیتهای ِناهنجار را پشت سر نهد، با ترکیب« شیوه ها- راهبردها»( مسالمت آمیز-خشونت ورزانه) و« نیروهای موثر ومنشأ» ( مردم - کارگزاران نظام- نیروهای خارجی)حداقل به شش راه وروش قابل تعمیم است:(۱)


✅۱) مردمی وخشونت آمیز ( انقلاب ها وجنبش های رادیکال وخیزشها وقیامهای انحلال طلبانه)

۲) مردمی ومسالمت آمیز ( جنبش های اجتماعی سازمان یافته و اصلاح طلب که درنگاه تک ساحتی به تحول نرم درساخت سیاسی دل بسته است ودرنگاه عمیق تر، به تحولات تدریجی در فرهنگ ومناسبات اجتماعی وایجاد نهادهای مدنی وماندگار )

۳) بالا دستیها وخشونت آمیز ( کودتا و حاکمیت نظامیان اعم از وقوع کودتا به روشهای سخت وکلاسیک یا کودتاهای مخملی؟!)

۴) بالا دستیها ومسالمت آمیز ( بهبود خواهی آمرانه ومقتدرانه از بالا به پایین، توسط نخبگان منتصب که نقشهٔ راه وراهبردهای منسجم ، انضمامی وواقعی دارند)

۵) نیرو های خارجی وخشونت آمیز ( حملهٔ نظامی-جنگ تا مرز فروپاشی سیاسی نظام و به قیمت نابودی برخی نهادها وزیر ساختهای جامعه)

۶) نیروهای خارجی ومسالمت آمیز ( تحریم- کمکهای مستشاری ویا حمایت معنوی از اپوزیسیون داخل نظام)


✅ اولین ترکیب (مردمی وانقلابی) نشان از تجربهٔ بسیاری از انقلابها و نشان از خشونت انقلابیون در هنگام تاسیس نظام و استقرارآن دارد واغلب تبدیل به یک «استبداد منوّر» یا «دیکتاتوری صالحان ؟!» شده ،خروجی آن الزاما ودر مراحل نخستین، تاسیس یک نظام دموکراتیک مبتنی بر اشکال مردم سالارانه وفرهنک آزاد منشانه ونهادهای منتخب واقعی مردم وتحقق برابری همهٔ اقشار در مقابل قانون نخواهد بود. در واقع به لحاظ منطقی ، روشهای انقلابی، بدنبالش جامعه انقلابی را نوید میدهد وروشهای دموکراتیک ، نتیجه اش جامعه دموکراتیک است ( البته برخی از انقلابها پس از گذار از مراحل اعتدال- انقلابی گری و عصر وحشت وترمیدور،دوباره به امر توسعه رو آورده وگذرگاههای زیادی را فتح کرده تا به« توسعه پایدار» رسیده اند.

✅دومین ادغام ( مردمی ومسالمت جویانه)، از مطلوبتریت راههای رسیدن به دموکراسی وتحقق تدریجی عدالت وتوزیع مسالمت آمیز قدرت وثروت است.حرکتیست گام به گام با یک مهندسی تدریجی واتفاق نظر « رهبران ِ معتدل جنبش » و« جناح نرم وعقلایی تر درون حاکمیت» .

دوم خرداد۷۶ ودور بعد آن، انتخابات ۹۲ و حتی۹۴ ونیز انتخابهای شورای شهر و اغلب ادوار آن را میتوان از مصادیق شیوه فوق به حساب آورد.

انتخابات ۸۸ با همین شیوه آغاز شد اما به گونه ای دیگر خاتمه یافت.قطع ارتباط مابین عقلای راس و قاعدهٔ هرم سیاست، را میتوان یکی از عوامل، بن بست پیش آمده به حساب آورد.اما چه کسانی به این انقطاع دست یازیدند وارتباط را ناممکن جلوه دادند؟

بدیهیست که پاسخ اصلاح طلبان ِتحول خواه ( ونه در پی کسب قدرت به هر طریقی) همچون پاسخ اقتدارگرایان تمامیت خواه ( در پی کسب وحفظ قدرت به هر طریقی ) نخواهد بود .بزرگترین مانع تحقق این روش، عدم درک منافع کمتر اما طولانی تر برای جناح حاکم، ویا عدم وجود شکیبایی وشجاعت مصلحانه اپوزیسیون خواهد بود


✅سومین ترکیب ( ازبالا وخشونت آمیز):

 ازدیدگاه نگارنده شیوه های خشونت آمیز،آ خر وعاقبت خوشی نداشته اند وکودتاها معمولا به عدالت وآزادی بیشتر نینجامیده که حتی موجب عقبگردهای دوران ساز هم شده اند.کودتا گران همه چیز را از لولهٔ تفنگ به تماشا نشسته اند و رعب را تئوریزه کرده اند وخشونت واقتدار وزور برایشان هم تاکتیک است وهم استراتژی!

 ✅چهارمی ( بالادستی های مسالمت جو) :به نوعی توسعه ازبالا به پائین واز رأس به قاعده هرم را خصوصا در مقطع گذار، مطلوب می دانند واریستو‌کراسی نخبه گان دست پاک را هم به توده گرایی پوپولیستی ترجیح می دهند وهم به الیگارشی نخبه گان رانت جو و دست ودل ناپاک!

وهرچند که اقتدار گرایانه است ( ومعمولا از حیطه انتخاب نمایندگان مردم بدور) اما به فرض عدم رسوخ فساد گسترده در اقشار تکنوکرات ونیزسلامتی نسبی بوروکراتهایی که رانتهای دولتی، آنان را از منافع مردم باز نداشته است، میتواند زمینه ساز اصلاحات بنیادی تر شود وفضا را برای بهبودخواهان مردمی فراهم کند (برخی دوستداران هاشمی دو دورهٔ حاکمیت کارگزاران را که درنهایت به اصلاح طلبان دوم خرداد رسید، چنین می پندارند)

مراحل گذار در کشورهایی مانند ترکیه، برزیل، کره جنوبی، ژاپن وکشورهای جنوب شرقی آسیا ، بیشتر بر همین روال بوده است

 ✅پنجمین شیوه ( نیروهای بیگانه وخشونت آمیز) :از دیدگاه تحولخواهان مصلح وصلح جو، مطرود وغیر قابل توجیه است .جنگ و حملهٔ نظامی در اغلب موارد به نفع اقشار متوسط ومحروم پایان نیافته است.ضربه نهایی در این دو شیوه گذار، بر ساختارهای اولیه وبنیانهای اقتصادی نظم مستقر وارد میشود ( که از آن ِ همهٔ مردم است وارثیه ای برای آیندگان که اگرسند به نام صاحبخانه خاصی زده شد ، موقتیست واعتبار تاریخی ندارد)

فرهیختگان ونیز دانش آموختگان عرصه سیاست بهتر از نگارنده می دانند که نمونه هایی چون افغانستان، عراق، سوریه ولیبی با وجود شعارهای زیبای مهاجمان، خروجی نهایی، نقض غرض اولیه ودر نهایت، نابودی ارکان اینگونه نظامها وچرخش بر مدار صفر بوده است.

تا هنگامی که، عقلانیت در بخشی از ساختار اصلی قدرت وبخشی از منتقدان واصلاح طلبان معتدل در جهت همراهی برای ترمیم نظام وتصحیح خطاها موجود است، اصلاح طلبی وروشهای تحولخواهانهٔ تدریجی ، همچنان مصداق دارد.

آسیب شناسی آنهم بر می گردد به تمامیت خواهانی که در رأسند و عقلای قوم را به راه سخت افرازانه هدایت می کنند وهم ، تند روها وناشکیبایان درون جنبش که ، با طرح دعاوی درست اما زودرس وخام ، خردمندان صبور را به زیر چتر احساسها وشعارهای رمانتیستی میبرند.

✅ششمین وآخرین گمانه ( نیروهای خارجی ومسالمت آمیز):

تحریم اقنصادی وسیاسی، معمولا( همچون شیوهٔ پیشین) بر بنیادهای اساسی کشور آسیب می رساند وچون در اغلب موارد، وجه اجبار دولت واعتماد به نفس حاکمیت بالا بوده است، تحریمها نه تنها تزلزلی در ارکان حکومت به وجود نیاورده است بلکه در ادامه وجه سرکوب آن را تشدید، ودموکراتیزه شدن نهادها را سالها به تاخیر انداخته است.

فقط در شرایطی که اپوزیسیون تمام صفات یک آلترناتیو صالح را احراز کرده باشد وجناح مقابل تمام ویژگیهای یک نظام در حال فروپاشی را نشان دهد، افکار جهانی وتاییدات معنوی ومستشاریشان می تواند، تلنگر نهایی را تسریع کرده، کاتالیزوری باشد برای تحولات دوران ساز وریشه ای!

(۱) در این مقال از اهداف ومضمونها و مفاهیم دموکراتیک که عزیمت از یک دموکراسی حداقلی به دموکراسی حداکثری و چندلایه وعمیق را نشانه رفته است، چشم پوشی کرده فقط به روشهای دموکراتیک بسنده کرده ایم

پ_ن: در شرایطی که نظامهای تمامیت خواه، تمامی دریچه های گفتگو وتعامل با منتقدان را می بندند، انقلابهای آرام ورنگین ، بدور از خشونتهای انقلابهای کلاسیک، از تعامل نیروهای درونی وبیرونی با اصالت به رهبران مردمی که از داخل نهضت های بومی برخاسته اند، می تواند خود را به تاریخ در وجه مثبت آن تحمیل کند.این وجه متمایز از وجوه ششگانه فوق، هرچند اهداف انقلابی در نظر دارد اما بیشتر به روشهای مدنی و غیر خشونت آمیز و به طریق گفتگو مابین، رهبران جنبش وزمامداران وقت (البته به پشتوانه اکثریت مردمی که متشکل ومنسجم خواسته هایشان را به کمک رهبر یا رهبران متحد، مطالبه کرده اند) محقق شده است


پرسش؟ درخواست رفراندم یک عمل مصلحانه است یا انقلابی؟

به نظر می رسد که بستگی به سوژهٔ رفراندم دارد.فرضا اگر درباره تایید یا عدم تایید، برجام ، مذاکره با آمریکا و یا نظارت استصوابی و سوژه هایی اینچنینی باشد، هدفیست قابل دسترس، باحفظ ساختار و درنهایت تغییر در برخی قوانین موضوعه که باحفظ شاکلهٔ نظام هم امکان پذیر است.اما اگر در خصوص رأی به تغییر کل قانون اساسی وحتی ترمیم برخی اصول ثابت آن باشد، خواسته ایست انقلابی که خروجی آن بستگی به تایید اکثریت دارد وپذیرش آن از طرف حاکمان وقت، البته انعطافیست بزرگ ونه چندان قابل تصور! لذا به کشمکش وجدال خشونت آمیز منجر خواهد شد.

هرچند که به نظر نگارنده در هردوحالت ( رفراندم برای تغییرات درون ساختاری یا برون ساختاری) روشهای رسیدن به مقصود می تواند خشونت آمیز نباشد وبه نوعی تداعی کنندهٔ « اصقلاب» وایجاد تحولات بنیادی به کمک روشهای رفرمیستی باشد.علی ایحال سازماندهی هواداران وبسیج آنها در مبارزات مدنی وتحمیل وزن سیاسی منتقدان به حکمرانان با وجود راهکارهای تدریجی ومرحله به مرحله، روشیست مدنی بهبودخواهانه، بدون استفاده از خشونت و روشهای انقلابی.

Report Page