مقالات روز

مقالات روز

فردای بهتر

✅محمدرضا عارف :به رفع حصر و رفع ممنوع‌التصویری خاتمی امیدوارم


📌محمدرضا #عارف رئیس فراکسیون امید مجلس در نشستی به مناسبت روز قلم:

برای #رفع_حصر کارگروهی تشکیل دادیم و تصمیم‌ این بود که عملکرد این کارگروه رسانه‌ای نشود. در خصوص مباحثی که مربوط به منافع ملی است نفع یک جریان و یا شکست یک جریان مطرح نیست. بحث #ممنوع_التصویری #خاتمی را خودم دنبال کردم و برای رفع حصر و رفع ممنوع تصویری خاتمی امیدوار هستم.

📌در خصوص موضوع #سپنتا_نیکنام مجلس برخورد خوبی کرد و طرحی تهیه شد که شورای نگهبان با آن مخالفت کرد. انتظارمان این است که در دستور بگذارند و حل شود. دو دستور خارج از نوبت به صورت فوری در دستورکار مجمع قرار گرفت و وقت نشد که موضوع سپنتا نیکنام مطرح شود.امیدوارم اولین دستور جلسه بعدی مجمع موضوع سپنتا نیکنام باشد.

📌دیدید رقص یک دختر چه حاشیه هایی را ایجاد کرد اما چه ضرورتی داشت که مطرح شود و آیا این موضوع از حوزه فرهنگی اجتماعی ضروری بوده یا خیر. اعلام یک خبر و بازجویی به ارتقای مسئله فرهنگی کمک می‌کند یا مسئله ایجاد می‌کند؟

 📌ما چند صد حزب داریم که کسی پاسخگو نیست. جبهه‌ها باید پاسخگو باشند مردم باید از آن‌ها حتی اگر نام عوض کردند، پاسخ بخواهند.

 📌در جبهه اصلاحات جمع‌بندی صورت گرفت که به شورای عالی سیاست‌گذاری رسیدیم . در شورای عالی سیاست‌گذاری بحث‌های چالشی صورت گرفت که اعضای حقیقی و حقوقی با چه مکانیزم و شاخصی انتخاب شوند.

📌 آن چه مسلم این است که هسته قوی تشکیل شود و در هیچ محفلی که من حضور دارم، بحث آقای #حجاریان مطرح نشده است. بحث اصلی ما این است که سازو کار دموکراتیک برای انتخاب شکل بگیرد.

📌اختلاف در #اصلاحات به نفع هیچ کسی نیست . ما تشکر میکنیم از جوانهایی که آن نامه صد نفره را نوشتند. ما معصوم نیستیم در یک پروسه خردمندانه باید بریم جلو. ما میخوایم بگوییم همه ما یک صدا را داریم.  دوستانی که مخالف نظر نویسنده های آن نامه بودند قصد پاسخگویی داشتند اما ما مخالف این روش هستیم ، هم صدایی باید هدف همه ما باشد.#

@emtedadnet

💠💠💠💠💠💠💠💠💠

🗒مانیفست اصلاح‌طلبی؛ پیش‌زمینه تشكیل هسته سخت اصلاحات

✍🏻بهروز شاهرخ‌نیا 

📌٢١ سال از دوم خرداد ٧٦ و پیروزی جریان سیاسی «چپ» در انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم می‌گذرد. در طول این دو دهه، نام‌های مختلفی به این جریان منتسب، تحمیل یا پیوست شده؛ با این حال، بیش از هر نامی این جریان به نام «اصلاح‌طلبان» در گفتمان و ادبیات مكتوب عرصه سیاسی كشور شناخته می‌شوند. 

📌اصلاح‌طلبان با وجود حضور پررنگ و سازمانی و حزبی در عرصه‌ها و ادوار گوناگون، اما هنوز نتوانسته‌اند تعریف و راهبرد مشخص و جامعی از اصلاح‌طلبی ارایه دهند، راهبردی كه مرجع گروه‌ها و احزاب تشكیل‌دهنده این جریان عظیم در كشور باشد. 

📌به همین دلیل است كه در ادوار و سال‌های مختلف، شاهد حضور احزاب و گروه‌های مختلف با دیدگاه‌های متفاوت و بعضا متناقض در این جبهه سیاسی هستیم، به گونه‌ای كه روزی رقبای اصلاح‌طلب «جبهه مشاركت» به این جبهه سیاسی نام «بین‌العباسین» منتسب كردند، اكنون نیز به نظر می‌رسد كلیت جریان اصلاح‌طلب پس از دو دهه حضور و ظهور رسمی قابلیت حمل چنین لفظی را دارد.

📌همچنین، در ٢١ سال گذشته اصلاح‌طلبان با فراز و نشیب‌های متعددی روبه‌رو بودند، از پیروزی‌های متعدد در انتخابات سال‌های بعد از ٧٦ تا شكست سال ٨٤، حوادث تلخ ٨٨ و سرانجام پیروزی ائتلافی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٢ و... تاكنون، ولی همچنان یك سوال هم برای احزاب و اعضای این جبهه و هم ناظران سیاسی و مدنی بی‌جواب مانده است: اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب كیست؟

📌هم‌اكنون جریان اصلاح‌طلب، «شورای هماهنگی» و «شورای سیاستگذاری» را به عنوان دو نهاد بالادستی كه اعضای آنها احزاب و افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب هستند، در راس خود دارد. با اینكه این دو نهاد و به خصوص بعد از سال ٩٢، شورای سیاستگذاری، توانسته‌اند نقش موثری در پیروزی‌های انتخاباتی داشته باشند، ولی از لحاظ سازماندهی و پروسه‌های تصمیم‌سازی و برون‌دادی با انتقاداتی جدی روبه‌رو بوده‌اند؛ از جمله در اداره و بسته شدن لیست‌ها... در همین راستا اخیرا برخی نیز به نقش پررنگ افراد به جای شاخص‌ها در تعیین افراد لیست شوراها اشاره كرده كه این مساله خود باعث افزایش انتقادات به این نهاد بالادستی اصلاح‌طلبی شده است.

📌در روزهای اخیر با نامه صد اصلاح‌طلب به «سیدمحمد خاتمی» و درخواست افزایش نقش موثر وی در عرصه مدیریت جبهه اصلاحات و لزوم «اصلاح اصلاحات» روبه‌رو بوده‌ایم و علاوه بر آن باید به پیشنهاد «سعید حجاریان» نیز اشاره كرد. 

📌امروز پیشنهاداتی با محور تشكیل هسته سخت اصلاحات روبه‌رو هستیم، هر دو پیشنهاد در شرایطی مطرح شده كه كمتر از دو سال تا انتخابات مجلس زمان باقی مانده و سوالی كه به ذهن خطور می‌كند این است كه با وجود دو نهاد شورای هماهنگی و شورای عالی سیاستگذاری چه لزومی و چه دلیلی بر نهادسازی بیشتر وجود دارد. آیا قرار است این نهاد جدید چه فعالیتی را انجام دهد كه تاكنون انجام نشده است؟ و سوال دیگر اینكه چرا باید به جای اصلاح اشكالات موجود در یك سیستم مستقر، نهاد و سیستم جدیدی را جایگزین آن كرد.

📌متاسفانه، نویسنده این مقاله، از ابتدا با تشكیل «شورای سیاستگذاری» به دلیل نحوه انتخاب اعضای آن و همچنین عدم وجود تعریفی مشخص درباره كاركرد آن موافق نبودم، لذا جا دارد سوال شود كه تشكیل هر نوع نهاد دیگری بدون پاسخ به دو سوال «اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب كیست»، طی كردن راهی است كه بارها تجربه شده است. به عبارتی این یعنی تكرار گذشته، بدون توجه به گذشته.

📌پیشنهاد «حجاریان» مبنی بر تشكیل «هسته سخت اصلاحات» و آزمون‌های پیشنهادی ایشان نیازمند پیش‌زمینه‌هایی است كه به نظر می‌توان یكی از مهم‌ترین آنها را تدوین و ابلاغ «مانیفست اصلاح‌طلبی» نامید؛ همان مهمی كه سال‌هاست، با وجود درخواست بدنه از رهبری جریان اصلاحات، مغفول مانده است.

https://goo.gl/JDqc47#

@emtedadnet

💠💠💠💠💠💠💠💠

رقص شکاف نسلی -ایدئولوژیک را ببینیم

حسین میرزانیا


نمایش اعترافات و گریه های تلوزیونی دختری که رقص خود را در فضای مجازی به نمایش گذاشته است بار دیگر ناقوس گسل عمیق و بلند نسلی - ایدئولوژیک را به صدا درآورد . چند ماه پیش هم درگیری مامور پلیس زن با یک دختر بر سر حجاب موجی از مباحث و تحلیل ها را در جامعه ی ایرانی ایجاد کرد و بدون آن که تصمیم گیران نظام فرهنگی - معرفتی در کشور را به چاره اندیشی وا دارد ، مشمول مرور زمان شد تا بار دیگر این بار در چهره ی دخترانی که بیش از دو دهه پس از انقلاب متولد شده اند ، خود را نشان داد . 

ایران امروز ، با ابر چالش هایی از فساد تا نابودی محیط زیست روبروست . شکاف نسلی - ایدئولوژیک از جمله ی چالش هایی هست که نسل پیر و میانسال را ( در ابعاد فیزیولوژیک و باورهای اعتقادی و سبک زندگی ) از نسل جدید جدا کرده و خندقی بزرگ میانشان پدید آورده و هر چه زمان می گذرد این شکاف بلندتر و عمیق تر می شود .

گویی نسل پا به سن گذاشته مدیران ، نه گوشی برای شنیدن دارند ، نه چشمی برای دیدن و نه حسی برای احساس کردن .... حس لامسه و فهم واقعیت ها از نسل نشستگان بر قدرت و صاحبان ثروت سلب شده و فریاد و فغان سه نسل پسا انقلاب را نمی توانند درک و فهم کنند . حواله دادن مطالبات ، خواسته ها ، نیازها ، دردها و زخم های نسل نوجوان و جوان ایرانی به توطئه ، به خارج از مرزها ، به عدم باور و تعقل آنان ، هم باعث خودفریبی مدیران شده ، هم از یافتن درمان برای مطالبات باز داشته است .

دستگاه ایدئولوژیک نسل دوران انقلاب ، تصوری مکانیکی از نسلی دارد که با شبکه های اجتماعی و رسانه های شنیداری و دیداری و نوشتاری ، دریافت دیگری از زیستن ، بودن ، دیانت ، از سیاست و زندگی دارد ، و دانش روان شناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، و حتی دین شناسی بر فهم عصری هر نسل صحه می گذارد و به رسمیت می شناسد . لجاجت و اصرار به درستی باورهای نسل پیشین ، حق انتخاب و فهم را از امروزیان ستانده و خود را بر مسند قداست و یقین بدون شکاکیتی نشانده که شجاعت و جسارت ارتباط و هم کلامی را ندارند جز زبان تهدید ، اتهام یا پند و اندرز .

نسل مدیران پیر و فرتوت یا باید شجاعت استعفا و بازنشستگی داشته باشند و یا متانت و وقار آموختن از متخصصان و کارشناسان دانش روان شناشی و علوم تربیتی و انسان شناسی را . اینکه چند نوجوان دست پرورده ی شبانه روزی دستگاه سیاسی - ایدئولوژیک کشور را به اهانت آمیز ترین و تحقیر آمیز ترین شکل بر روی پرده ی تلوزیون ملی کشور در برابر میلیون ها انسان بیاوریم و با فخر و پیروزی شعف انگیزی آنان را مورد بازجویی قرار دهیم ، نشان از حل مسئله نیست بلکه سرپوش گذاشتن بر واقعیاتی هست که مدیران با ابزار ارعاب و تحقیر و به شکل سخت افزاری در صدد انکار آن هستند . انکار واقعیت ها به انباشت واقعیت ها منجر شده و فشار سهمگین آن می تواند چونان آب پشت سد ، سد انکار را شکسته و عواقب وحشتناک جبران ناپذیری بر جای بگذارد .

رسانه ی ناشنوا و نابینای ملی ! و مدیران تصمیم گیر باید قدردان رسانه های اجتماعی و مجازی باشند که واقعیت را بدون پرده پوشی و شفاف و قبل از آنکه صدای شکستن سد به گوش برسد ، صاحبان فرمان را بیدار کرده اند . از این رو باید سپاسگزار رسانه های مجازی باشند که تا دیروز و امروز محدود و مطرودشان کرده اند و با نمایندگان این نسل به گفتگو ، تبادل فهم و تجربه بنشینند و بگویند و بشنوند ، نه آنکه آنان را مورد حمله و هتاکی و بازپرسی قرار دهند ، تا درس عبرتی باشند برای دیگران ! تا خود را ننشاسانند ، و در پس پرده ی نیرنگ و ریا و تزویر و پنهان کاری و خودفریبی به راه خود روند ، و صاحبان تصمیم نیز به راه خود .

متهم کردن نسل امروز مطلقا جای دفاع و توجیه ندارد . تمامی تریبون های جامعه از مدرسه ، دانشگاه ، ادارات ، منابر ، مساجد ، معابر ، کوچه و خیابان و بیابان در اختیار نسل مدیران پیر بوده است ، از آن سو نونهال و نوجوان و جوان امروز چه در اختیار داشته است ؟ سینما و موسیقی و ورزش و ورزشگاه رفتنش با ده ها محدودیت و منع و نهی مواجه هست ، شادی کردن را نیاموخته ، در کنار هم بودن را تجربه نکرده ، جنس مخالف برایش یک تابو یک معما یک موجود ترسناک و مورد سوءظن همیشگی بوده است ، بازی و عشق و تجربه ی شادی دسته جمعی را نه می شناسد و نه تجربه کرده است . در این میان او مشاهده می کند که چگونه نزدیک به 200 کشور در جهان که حدود 50 کشور آن مسلمان نیز هستند ، چگونه با پذیرش نیاز نسل ها و درک زمان و فهم حق انتخاب و اختیار آدمی ، توانسته اند با هزینه های مادی و روانی - معنوی بسیار کم ، زیست نرمال ، مسالمت آمیز ، توام با شادی و سرزندگی و شادابی و امید را پدید آوردند و مدیران کشورشان نگاه خود را نه به دوخت و دوز تن پوش فرزندانشان و مردم میهنشان که به جهش های علمی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی سرزمینشان معطوف کرده اند تا از کاروان توسعه و ترقی و پیشرفت گامی به عقب نمانند . نسل امروزی با یک مقایسه و با سرچ کردن ساده ای در گوشی خود جایگاه و منزلت اقتصادی - اجتماعی و سرمایه ای کشوری همچون سنگاپور را که با 718 کیلومتر مربع یعنی با مساحتی به اندازه ی یک ششم کوچکترین استان ایران ( البرز) مشاهده می کند که چهارمین اقتصاد قدرتمند جهان است، بدون داشتن هیچ کدام از منابع و مخازن و تاریخ و نیروی انسانی و حتی خاک کافی . و به طور طبیعی از خود سئوال می کند که " ایران در کجای جهان قرار دارد ؟" ما در کجای جهان ایستاده ایم ؟ " چرا آنان راه توسعه را پیموده اند و ایران آنها در تامین آب شرب مردم و هوای نفس کشیدنشان درمانده است ؟! مدیران ما باید به این پرسش ها و ده ها پرسش دیگر نسل امروز پاسخ دهند و راهکار آن نیز نه تراشیدن توجیهات و قصه بافی و تهدید و ارعاب و اتهام که کرنش و کرامت و احترام و به رسمیت شناختن آنان است . اولین گام برای به رسمیت شناختن نسل جدید هم پذیرش و رسمیت سبک زندگی آنان است . سبک زندگی که خود تجربه کرده است یا دوست دارد تجربه کند . یکسان سازی عقاید و زیست و سبک زندگی در جوامع اقتدارگرای پیشین به شکست انجامید ما راه شکست خوردگان را بیش از این تجربه نکنیم . ایران رنگین کمانی از آداب و رسوم و اقوام و مذاهب و عقاید هست و این ملت کهن در طول تاریخ خود ، ملیت و قومیت و دیانت و آداب گونه گون را بدون تخاصم باهم حفظ کرده است . رقص های محلی ، قومی و سنتی ، بازیها و جشن ها و آداب ازدواج و همزیستی باهم نمونه ای از این رنگین کمان ایران بوده است .پس از تاریخ و از تجربه ی بشری در طی کردن راه توسعه 

 بیاموزیم که ممکن است فردا بسیار دیر باشد و مدیریت حل مسئله را جایگزین مدیریت انکار و مدیریت تهدید سازیم .

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

به نام خدا 

در زمانه‌ای که امواج سخت بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، پی‌درپی و از چپ و راست، بر بدنه کشتی دستخوش تلاطم امواج جامعه ضربه می‌زنند و آرام و قرار از سرنشینان سلب کرده‌اند؛ در وضعیتی که انبوه خلق بی‌پناه و محنت‌زده خود را در فضای تاریک شبی گریزان از صبح حس می‌کنند و هراسان در جستجوی راه نجات در پی روزنی از روشنایی می‌گردند؛ انسان‌های پاک و با شرفی که دل در گرو مهر وطن و عشق به هم‌میهنان‌شان دارند و مردم به آنان اطمینان دارند، به منزله چراغ‌های روشن در ظلمت شب و بیم موج و تردیدهای حائل راهنما و راهگشای مردمی می‌شوند که همواره عاشقانه پروای نجات‌شان از ظلمات را چونان مشعلی فرزوان در قلب و جانشان پروارنیده و محفوظ نگاه داشته‌اند. یار دیرین‌مان جناب محمد بسته‌نگار مرد روزهای سخت و مشعل روشن شب‌های تاریک در زمره چنین انسان‌هایی بود. محمد بسته‌نگار مبارزی دیرپا و مقاوم با روحیه‌ای آرام و مسالمت‌جو از تبار چنین شخصیت‌های مرجعی در تاریخ معاصر میهن‌مان بود که تا آخرین نفس و تا زمانی که قلب پر مهرش از تپیدن خسته شد و بازایستاد در کنار مردم و به عشق مردم در منتهای سادگی شادمانه زیست و سرافرازانه رهسپار سرای جاوید گشت. در اندوه از دست دادنش سوگواریم و خود را در غم همسر مهربان و وفادار و خانواده گرم و صمیمی و سربلند بسته نگار و طالقانی شریک می‌دانیم.

مینو مرتاضی و حبیب‌الله پیمان

@iranfardamag

💠💠💠💠💠💠💠💠

✅سعید شریعتی: پخش اعترافات تلویزیونی سیاسیون با یک کودک ۱۷ ساله متفاوت است


📌سعید شریعتی در ارتباط با پخش اعترافات تلویزیونی دختری زیر ۱۸ سال که در فضای مجازی فعالیت داشت، اظهار کرد: 

📌پخش اعترافات تلویزیونی این‌چنینی با هیچ یک از معیارهای قانونی جاری در جمهوری اسلامی همخوانی ندارد. این برنامه‌ها نه قانونی، نه اخلاقی و نه انسانی است؛ حتی اگر متهمی در مراحل رسیدگی به اتهامش است و پرونده‌اش در محکمه است به هیچ عنوان نباید او را در صندلی مجرم نشاند و حیثیت او را دستمایه ساختن برنامه‌های این‌چنینی کرد.

📌هیچ قانونی به هیچ یک از دستگاه‌های کشور اجازه همچنین خبط و خطایی را نمی‌دهد و این نافی همه قوانین ما است. در قانون اساسی ما آبروی همه شهروندان حتی متهم و مجرم مهم است. من با توجه به اشرافی که به مواد آیین دادرسی، قانون مجازات اسلامی و قانون حقوق شهروندی و منشور حقوق شهروندی دارم، می‌گویم این اقدام صداوسیما هیچ مبنای قانونی نداشته است.

📌متهمان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی شامل قوانین و آیین دادرسی ما می‌شوند که می‌گوید حفظ هویت و شخصیت متهمین برای دستگاه‌های قانونی کشور لازم‌الرعایه است حتی وقتی دادگاه‌ها علنی برگزار می‌شود رسانه‌ها اجازه انتشار محتوای پرونده که دارای حیثیت و آبروی یک متهم است را ندارند؛ حتی اسامی افراد هم محفوظ می‌ماند و اعلام نمی‌شود.

📌حالا با تمام این قوانین می‌آیند و دختر نوجوانی که به سن تکلیف قانونی نرسیده است و از لحاظ قانونی کودک حساب می‌شود را به تلویزیون می‌آورند و چنین فاجعه تحقیر یک انسان را رقم می‌زنند. غلط است وقتی فکر می‌کنند با چنین برنامه‌ای می‌توانند فرهنگ‌سازی کنند و یا جلوی بداخلاقی‌ها را در جامعه بگیرند.

📌 اگر نگوییم که پخش چنین اعتراف تلویزیونی خیانت به حقوق ملت است، می‌توانیم بگوییم که یک نوع از حماقت است که از طرف صداوسیما شکل گرفته و بازخورد منفی‌اش را هم در افکار عمومی دیده‌ایم.

📌بناندارم که در مورد حوادث سال 88 با جزئیات در حال حاضر صحبت کنم. روزی باید وقایع آن سال را با جزئیات پیش و پس از حوادث تعریف کنیم. موضوع سیاستمدارانی که در سال ۸۸ در رسانه ملی اعترافاتی در برنامه‌های تلویزیونی داشتند این بود که ما در آن زمان به عنوان نیروهای سیاسی تعریف شده و دارای اثر در جریان اصلاحات، خودمان فکر می‌کردیم که می‌توانیم از این فرصت استفاده کنیم و در کاهش تنفری که در جامعه شکل گرفته بود ما هم به سهم خودمان نقشی را ایفا کنیم.

📌ما دوست داشتیم تا به عنوان گروهی که حق دارد از رسانه ملی همانند دیگر گروه‌ها استفاده کند در آن زمان از صدا و سیما استفاده کنیم و حرف‌هایمان را آزادانه مطرح کنیم؛ اما موضوع و شرایط ما سیاسیون در آن زمان با یک دختر بچه ۱۷ ساله بسیار متفاوت است.

📌 ما کارگزاران سیاسی یک جریان سیاسی هستیم و پذیرفتیم که در مسیر سیاست‌ورزی خودمان گاهی اوقات باید هزینه بدهیم و به گونه‌های مختلف عمل کنیم و حتی زیر فشار و شکنجه قرار بگیریم، ‌همه اینها را ما به جان پذیرفته‌ایم و آنها را جزو لوازم کار سیاسی در جهان سوم می‌دانیم. 

📌درست است که اصل ماجرا تفاوتی در ما و غیر ما نمی‌کند اما اعتراف گرفتن از یک جوان بی‌پناه و مظلومی که یک نوع سبک زندگی و تفکر مخصوص به خود را دارد و سلیقه حاکم را به هر دلیلی نمی‌پسندد و در فضای مجازی سلیقه خود را مبنا قرار می‌دهد اشتباه می‌دانم.

📌اینکه شهروندانی که اصلا ادعای سیاسی بودن ندارند و به هیچ جا وصل نیستند و خطری برای حکومت ندارند را به تلویزیون بیاوریم و اشک‌شان را در بیاوریم و وادارشان کنیم که صحبت‌هایی کنند که نه در تفکرشان است و نه در علائق‌شان وجود دارد، غلط است.

📌هیچ حکومتی با تجربه چنین روش‌هایی به موفقیت نرسیده است،‌ اگر دیکتاتورهای منطقه با این روش‌ها فایده بردند،‌ می‌تواند برای ما هم فایده داشته باشد. اگر عقل و درایتی در صداوسیما وجود داشته باشد همین یک مورد برنامه برایش کافی است که متوجه شود سیاست‌ورزی‌اش اشتباه است . با این بی‌آبرویی که پدید آمد صدا و سیما موجب سرافکندگی مسئولین و ناامیدی مردم شد./ ایسنا 

@emtedadnet

💠💠💠💠💠💠💠

🔰 قرص برنج نخور!

✍ احسان محمدی 


1⃣ اونایی که قرص برنج می‌خورن، بدترین خاطره ما هستن. مریض با پای خودش میاد اورژانس و میگه من قرص برنج خوردم.

هیچ علامتی هم نداره. فکر می‌کنه زنده می‌مونه. بعد از دو سه ساعت، علائم خودشو نشون میده. گاز قرص که توی معده آزاد می‌شه، اکسیژن خون‌ رو می‌گیره و ارگان‌های بدن دونه دونه فاسد می‌شه و از کار می‌افته و اینا در حالت هشیاری شاهد از کار افتادن ارگان‌های بدنشون هستن.

اول معده، بعد قلب و کلیه و کبد و آنقدر درد زیاد می‌شه که مغز دیگه قادر به پاسخگویی به درد نیست و اون موقع است که به تدریج دچار کاهش سطح هوشیاری میشن و به #التماس میفتن که کمک کنیم زنده بمونن. همه کار براشون انجام می‌دیم. شست‌وشوی معده، احیا، اما می‌دونیم که بی‌فایده است./گزارش روزنامه اعتماد؛ آبان ۹۵

2⃣ دو سال پیش این گزارش را خواندم و گاهی که زندگی چنگال های فلزی زنگ زده اش را در روح و جانم فشار می دهد و فکر می کنم امیدی نیست یادش می افتم. 

یاد آن التماس دَم مرگ. یاد آن تقلا برای بازگشت به زندگی. کسی که خودکشی کرده حتماً پیمانه صبرش پُر شده ولی زندگی چقدر قوی است که در آخرین لحظه باز التماس می کنی که برگردی...

3⃣ آنهایی که مدت ها نقشه ریخته اند، نفت خریده اند و بالاخره یک روز کنج خانه دست به خودسوزی زده اند، باز هم در آخرین دقیقه ها توی کوچه می دوند و التماس می کنند نجاتشان بدهند.

4⃣ این روزها مدیران زحمتکش و خدمتگزار کشور با تلاش شبانه روزی موفق شده اند امید میلیون ها ایرانی را به قتل برسانند. دست مریزاد دارد این همه هنر!

حال همه مان کمابیش شبیه هم است. دل خسته، خرد شده زیر فشار زندگی، سرخورده از برخورد با آفتابه دزد و رقص اختلاس گر میان کُپه دلار و ... اما زندگی از هر چیزی قوی تر است.

5⃣ حق با آناگاوالدا بود که نوشت: آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های اجباری برگشته‌اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند.

چرا که زندگی از هر چیزی قوی تر است.

6⃣ با همه دشواری این روزها و روزگار، محکم قدم برداریم، مشت گره کنیم، لبخند بزنیم و مچ لزج و چرک خورده #ناامیدی را بخوابانیم که آدمی چاره ساز است و زندگی از مرگ دوست داشتنی تر... 

🖋 @ehsanmohammadi95#

💠💠💠💠💠💠💠💠

🔺زمینه‌چینی یک اقدام نامقدر


▫️شورای سردبیری: حدود دو دهه بعد از به حکومت رسیدن کمونیستها در چین، مائو تسه تونگ مقام ارشد حزب بساطی راه انداخت که به انقلاب فرهنگی معروف شد: کودتایی خزنده علیه هم حزبی‌هایی که مائو احساس می‌کرد قافیه را در برابر آنها باخته است. به تحریک او و تندروهایی همچون همسرش جوانان دانشجو و محصل را بسیج کردند و در قالب دهان‌پرکن گارد سرخ به میدان‌ آمدند تا عرصه اجتماع را در کنترل بگیرند. سپس در حالی‌که قدرت کور این جوانان خام جامعه را منکوب اعمال آنها ساخته بود، طی یکی دو سال بعد به سرکوب کمونیستهای اصلاح‌جوی درون حزب پرداختند. 


ذکر داستان مائو البته این دفعه بدون رودربایستی برای هشدار است، چون الگوبرداری کامل و بدون پرده پوشی آن کودتای داخل نظام قابل مشاهده است. از درون نظام، خواب کودتای بدون درد و خونریزی علیه جامعه می‌بینند.


اینکه جوانان باید به صحنه بیایند و جوانان نیروی سازنده‌اند و از توانایی‌های آنها استفاده خواهد شد و از این قبیل شعارها البته از مدتها پیش در کشور ما رواج داشته است. همه از این شعارها می‌دهند و کسی هم اهمیت نمی‌دهد بپرسد مگر دولتها در کشورهای پیشرفته و به شدت مشارکت‌پذیر و کاملاً دموکرات و دارای بهره‌وری بسیار بالا از نیروی انسانی اختیار و سرنوشت خود را به دست دانشجویان و تازه‌فارغ‌التحصیلان می‌دهند تا ما هم از این راه برویم؟ در ایران اکثر سیاستمدارها این شگرد عوام‌فریبانه را هنگام انتخابات به کرات به کار می‌گیرند و نوعی کرنش و دلربایی از نسل جوان و بویژه دانشجویان برای جمع‌آوری رأی است. گاهی هم در مقابل کابینه‌ها و مقامات دارای سن بالا به عنوان وسیله تخریب به کار می‌رود. آخرین کاربرد هم همان سودجویی کودتایی مائویی و تسویه‌حساب حکومتی است. نمونه جدی‌اش را دو روز است دستگاه تبلیغاتی حکومت در بوق کرده است. 


یک نامه خواندنی از سوی تعدادی مقام موقعیت‌ازدست‌داده که اکنون در دانشگاه‌های تصفیه شده پناه گرفته‌اند و عده‌ای از افراد ساده‌لوح منتشر شده و دو روز است در رادیو و تلویزیون وسیله زمینه‌سازی آشوب در نظام اداری به اندازه کافی مشکل‌دار کشور است. توصیه می‌کنیم آن را بخوانید، بویژه نام امضاکنندگان را که احتمالاً تعدادی از آنها که از ماهیت روند پیش رو آگاه نبوده‌اند امضای خود را پس خواهند گرفت. در ابتدا بخشی تحریک‌کننده خطاب به مردم دارد و سپس لحن تهدیدآمیز خود را متوجه روحانی می‌کند. بعد تعارفاتی با رئیس قوه قضائی دارد، و سپس به هشدارهای تهدیدکننده به علی لاریجانی رئیس مجلس می‌رسد که برای همراهی با "جریان" آدم مطمئنی به نظر نمی‌رسد. نقل عباراتی از آن به درازا می‌کشد و به این اکتفا می‌کنیم که نویسندگان به مردم تأکید کرده‌اند که جوان هستند و از چپ و راست نیستند (پوشاندن هویت سیاسی که شگرد فاشیستها و عمله‌جات آنهاست)، از همه رسانه‌ها، تریبون‌ها و جلسات استفاده خواهند کرد (بدیهی است از تریبون‌های مجوزدار راست. به این می‌گویند پیدا بودن دم!) و خواهند خواست جوانان به جای چهره‌ها و نگاه‌های فسیل و بی انگیزه به صحنه بیایند. از روحانی خواسته‌اند رئیس بانک مرکزی و معاونش را فوراً برکنار و کابینه را با مدیران جوان، باانگیزه، یکدست، شجاع و متخصص ترمیم کند. از خریداران سکه مالیات بگیرد، از خریدوفروش‌کنندگان کلان مسکن مالیات بگیرد، برای اجاره‌نشینها در عرض یک ماه برنامه حمایتی عرضه کند و از کاسبهای خرد مالیات نگیرد (با فرض کردن عوام کم‌اطلاع به عنوان مخاطب خود‌، درخواست‌های مردم‌رنگ‌کنی ردیف کرده‌اند). از رئیس قوه قضائیه هم خواستار تشکیل دادگاه جنگی اقتصادی و اعدام در ملاءعام شده‌اند. چگونگی تهدید ظریف علی لاریجانی در اختصار نمی‌گنجد باید خودتان مشروحش را بخوانید.


حتی اگر بدبینی پیشه نکنیم، مجموعه رخدادها و بویژه تعارفات و "بفرما"های اخیری که به نظامیان زده می‌شود، حاکی از پیداشدن نام نوشدارو برای صاحبان احساس مالکیت خداداده این کشور است. البته کار صعبی است که یک‌شبه نمی‌توان آنرا به انجام رساند بویژه که با کنار زدن روحانی و چند نفر دیگر به انجام نمی‌رسد. برخلاف تصور، این زمینه‌چینی برای عمل علیه روحانی نیست. علیه مردم و دیدگاهها و مطالبات آنهاست. ضد گذشته نظام است با این فرض که نفی گذشته، هم پدید آوردن امکان فرار از مسئولیت است و هم شانس تازه‌ای برای بقا بر دوش یک ساختار تازه‌. بساط این زمینه‌چینی را باید به هم زد.

🆔 @jameeno

💠💠💠💠💠💠💠💠

پرسش‌هایی دربارهء فاجعهء تصادف تانکر

احسان هوشمند

روزنامه شرق


سانحه فاجعه‌بار و ناراحت‌کننده برخورد تانکر حامل مازوت که ظاهرا از اقليم کردستان به ايران آمده بود با اتوبوس مسافربري و مرگ چند نفر از هم‌وطنانمان، چند سؤال و نکته را در ذهن ايجاد مي‌کند که بررسی و جواب به آنها مي‌تواند از موارد بعدی جلوگيري کند يا در صورت وقوع، از عمق فاجعه بکاهد.


۱- جاده مريوان به سنندج يکي از بدترين مسيرهاي استان و راهی غيراستاندارد، با عرض کم و پيچ‌هاي زياد است. ‌ظاهرا تانکر موصوف از اقليم کردستان وارد شده بود که تردد شبانه اين تانکر، نه‌تنها خطر را چند برابر کرده، بلکه شايعه‌هایی را نیز در پي داشت که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. در اين مسير، فقط در سال گذشته بیست تصادف تانکر با وسايل نقليه ديگر رخ داده است که در يکي از اين حوادث، بر اثر واژگوني تانکر روي خودروی پژو، حداقل سه و حداکثر پنج نفر کشته شدند و در پي آن، اعتراض‌هایی شکل گرفت که منجر به سفر وزير راه به استان کردستان و وعده اصلاح اشکالات مسير شد. 

۲- براي رفتن به کرمانشاه و مسيري که اين حادثه مرگ‌بار در آن رخ داده است، مسير جايگزين قصرشيرين به کرمانشاه نيز وجود دارد که اتفاقا به دلیل دوبانده‌بودن، مسير بهتری برای رفتن به پالايشگاه کرمانشاه است و اين سؤال ايجاد مي‌شود که چرا راننده اين تانکر آن مسير را انتخاب نکرده است.

۳- بخشي از بودجه کشور صرف راديو و تلويزيون محلي مي‌شود؛ در نتیجه بهتر است پوشش اخبار در چنين حوادثي که به قيمت جان چند نفر از هم‌وطنان تمام مي‌شود، به‌سرعت و به‌طور مستقيم وجود داشته باشد؛ اما در اين حادثه چنين کاري انجام نشده و وجود ابهاماتي دراين‌باره باعث به‌وجودآمدن شايعه‌ها و جوي متشنج در منطقه شده است. نبود اطلاع‌رساني دقيق باعث شده اخبار ضدونقيضي در‌اين‌باره منتشر شود؛ ازجمله اينکه تانکر حامل نفت قاچاق از اقليم کردستان بوده است. حال آنکه اگر به‌سرعت و دقيق و به‌جا اطلاع‌رساني مي‌شد، شايعه‌های متعددی پخش نمي‌شد. يکي ديگر از اين شايعه‌ها، عراقي‌بودن راننده بود که باعث ناراحتي بيشتر شد که در نهايت معلوم شد راننده ايراني است. حتي درباره مسير تانکر نيز اطلاعات دقيقي در دست نيست و عده‌اي مي‌گويند مقصد کرمانشاه بوده و عده‌ای ديگر مقصد را بندر امام عنوان مي‌کنند. چه خوب بود اگر صداوسيما اين حادثه را نيز مانند سيل ژاپن پخش مستقيم مي‌کرد تا از هيجان عمومي بکاهد. ضمن اينکه در اين حادثه اطلاع‌رساني از سمت يک نفر اتفاق نيفتاد و هريک از منابع، اطلاعات گوناگوني را ارائه دادند. همين موضوع احتمال انتشار شايعه را افزايش داد. 

۴- سؤال اين است که بر اساس اعلام پليس، ورود تانکر به شهر و تردد آن در شب ممنوع است؛ حال چطور اين تانکر توانسته در آن ساعت وارد شهر شود؟ گفته مي‌شود اين خودرو چهار ساعت قبل از حادثه کارت تردد گرفته بود و به ‌علت خرابي يا پنچري يا خواب‌آلودگي راننده، زمان حرکت به تعويق افتاده بود. در اين صورت، اين سؤال مطرح مي‌شود که چرا در مسير هيچ مأمور پليسي نبوده که مانع حرکت تانکر شود يا آن را به مسير جايگزين که همان جاده قصرشيرين است، هدايت کند؟ مقامات عالي استان بايد دراين‌باره شفاف توضيح بدهند. استاندار و مقامات محلي از بعدازظهر در محل بودند، ولي دراين‌باره توضيحي نداده‌اند که چرا با وجود ممنوعيت موجود، اين تانکر وارد شهر شده و از کنار ترمينال عبور کرده است.

دسترسی به متن:

http://www.ehsanhoushmand.info/fa/oil_tanker_accident_sanandaj


http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/191228/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%AC%D8%B9%D9%87-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%81-%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%B1

💠💠💠💠💠💠💠💠💠

✅مجتهدزاده: باب مذاکره باز است، باید مهارت مذاکره داشت

❌باز دوباره نگوییم اسرائیل پنج سال دیگر تمام می‌شود، 20 سال دیگر تمام می‌شود، روی موشک چنین بنویس و چنان ننویس


دکتر پیروز مجتهدزاده، ژئوپلیتیسین و استاد بازنشسته دانشگاه لندن، در خصوص وضعیت کشور پس از خروج آمریکا از برجام و راه های پیش رو برای جلوگیری از ورود به بحران گفت:

🔗باید صادقانه و بدون خودفریبی نگاه کنیم که وضع ما چه شکلی است. من فکر می‌کنم وضع ما به جایی رسیده است که حالت فوریت پیدا کرده است، یعنی حالتی اورژانسی پیش آمده و ما نمی‌توانیم بر اساس خوش‌خیالی از آن بگذریم؛ گذشته را هم دربست نمی‌توانیم بگوییم تمام شده و ما نمی‌بینیم و کسی هم نمی‌تواند ببیند. ما نمی‌توانیم بگوییم که هم می‌خواهیم با شما آشتی کنیم، هم کسی را در کابینه داشته باشیم که در تسخیر سفارت امریکا در تهران نقش داشته است. یک جاهایی یک خطاهایی کردیم که باید آن خاطره را دربیاوریم، آن جبران شود که دیگر دست آقای نتانیاهو این ابزار و وسایل نباشد.

🔗شما این جمله من را شنیدید که یکی از روزنامه‌ها تیتر اول کرده بود که آقایان دلواپسان! آیا می‌دانید که ملت ایران دلواپس دلواپسی‌های شماست؟ چه کسی می‌توانست این حرف را به آن‌ها بزند؟ نه، من دشمن نیستم، من بدخواه نیستم، من عقده ندارم، من کینه ندارم، من عاشق وطنم هستم.

🔗باید ریشه مشکلات را در درجه اول در داخل حل کنیم.

🔗یک سیاستمدار خوب مسئله را با گفت و گو حل می کند. هویدا را ما بارها شنیدیم، می‌گفتند اشخاصی پیدا می‌شدند که به او فحش می‌دادند، این بلافاصله آدم می‌فرستاد او را به شامی، ضیافتی، افطاری چیزی دعوت می کردند و یواش یواش با گفتگو و شنیدن سخنان او موضوع را حل می کرد. اما در حال حاضر اوضاع همیشه بدتر می‌شود.

🔗باب مذاکره همیشه باز است. ما در دیپلماسی و سیاست چیز مطلق نداریم. این‌که باب مذاکره باز شود یا نشود، خوب مذاکره کنید یا نکنید، دست شماست و راه‌هایی دارد.

🔗باید مذاکره بکنیم، چون آلترناتیوش جنگ است، یعنی نابودی است. راه سومی هم نداریم.

🔗ما در همین اول نباید از شرط حرف بزنیم. اول قضیه نگویید به شرطی، «به شرطی که» ما را نابود خواهد کرد.

🔗شما در روابط بین‌الملل، باید مراقب باشید که نه بی‌میلی نشان ‌دهید و نه هیجان‌زدگی. شما باید در مواضع خودتان محکم بایستید و وانمود کنید که کاری می‌خواهید بکنید که سودش برای هر دو طرف و برای بقیه جهان است؛ نه این‌که ما شرط برای چنین کاری داریم، چون به محض این‌که اسم شرط را بیاورید، آن‌ها شرط‌های بزرگتری می‌آورند. در حال حاضر اگر همینطوری که داریم پیش می‌رویم و اگر هیچ کاری نکنیم، عاقبت خوبی در پیش نیست. از برجام تا حالا هیچ کاری نکردیم، فقط فحش دادیم و فحش شنیدیم.  

❌من فکر می‌کنم که مثل آدم‌های عاقل و فهمیده برای هر کاری کردن اول باید از خودمان شروع کنیم. ما ابدا نمی‌توانیم جلو برویم و در قدرت ما نیست، ولی در قدرت ما است که از خودمان شروع کنیم. ببینیم کجاها می‌توانیم یک اصلاحی در روش و رفتار ایجاد کنیم، چکار می‌توانیم بکنیم که خاطرات تلخ گذشته را آرام‌تر کنیم، چکار کنیم که باز دوباره نگوییم اسرائیل پنج سال دیگر تمام می‌شود، 20 سال دیگر تمام می‌شود، روی موشک چنین بنویس و چنان ننویس.

@tadbirpress_ir



Report Page