قانون؛ دشمنی که همه باهم باید از شرش خلاص شویم

قانون؛ دشمنی که همه باهم باید از شرش خلاص شویم

سایت خبری تحلیلی امتداد

امتداد-نازنین متین نیا

از زمان تشکیل مجلس نمایندگان در ایران و قرار بر «قانون‌مداری»، قانون‌گریزی یک ویژگی پررنگ در فرهنگ ایرانی شد که نه تنها خود را تاریخ ایرانی و داستان‌هایش به خوبی نشان می‌دهد که حتی میراثی حقیقی برای ما ایرانیان معاصر است. قانون سال‌های سال است که دست و پای همه ما ایرانی‌ها را بسته؛ فرقی هم نمی‌کند که از چه قشر و طیفی باشیم. مردم عادی یا حکومت‌دار، روشنفکر و قشر نخبه یا عامی و بی‌سواد. هرکدام از ما، به سهم خود از قانون و بندهایی که دست و پای ما را برای رسیدن به منافع‌مان می‌بندد، بیزاریم. حالا حکومت‌داران و سیاست‌مداران و آن‌هایی که دنبال منافع خود هستند، به روش خاصی از قانون می‌گریزند و با بندها و تبصره‌ها حکم می‌دهند که همانی است که ما می‌خواهیم و می‌گوییم و مردم عادی هم به شکل دیگر. اما بارزترین و عینی‌ترین واقعیت قانون‌گریزی همه ما در خیابان و محیط‌زیست خودنمایی می‌کند؛ به ترافیک خیابان‌ها نگاه کنید یا به آلودگی هوا و محیط‌زیست.

ترافیک‌ها اغلب دلیلی ندارند به جز رانندگان قانون‌گریزی که حق تقدم را از آن خود می‌دانند و نه آن آیین‌نامه‌ای که برای گرفتن گواهینامه رانندگی امتحانش را داده‌اند. آلودگی هوا هم همین‌طور. در یک عملیات مشترک میان مردم و مدیران در حوزه‌های مختلف، پروژه آلودگی هوا هر پاییز گره می‌خورد و با شروع بهار، مهر اتمام با موفقیت به آن زده می‌شود. جنگل و ساحل دریا و منابع طبیعی دیگر را از دست می‌دهیم، مرگ در جاده‌هایمان شیهه می‌کشد، بی‌اعتمادی روزبه‌روز سم مهلک اثرگذارتری در روابط فردی و اجتماعی ما شده، دروغ آب خوردنی شده است برای بالا رفتن از پله‌های ترقی و هزاران نمونه از این دست که مستقیم و غیرمستقیم قانون‌شکنی است و ما همه این‌ها را می‌بینیم و چرایی‌اش را جای دیگری پیدا می‌کنیم؛ برای مدیر و حکومت‌دار مسئولیت‌ها همه این مشکلات یا به گردن مردم است که متوجه صلاح خود نیستند یا دشمن فرضی که سال‌هاست به وقت بزنگاه همه کاسه‌ها برسرش شکسته می‌شود و برای مردم هم چه کسی بهتر از مدیر و حکومت‌داران؟!

به محض رخ‌دادن هر مشکلی بالاخره سرنخ‌ها به یک‌جایی در آن بالاها گره می‌خورد و بی‌خیال از سهم خود، هرکسی پی زندگی‌اش می‌رود. انگار نه انگار که همه باهم در گرداب مشکلات شریک هستیم و انگار نه انگار که قانون، آنقدر در جامعه ایرانی تنها مانده که حتی به وقت مشکل هم حاضر نیستیم سری به آن بزنیم و ببینم چه می‌گوید و چه راهکاری برای ما دارد. خدابیامرزد گذشتگان ما را و همه آن‌هایی که در راه آزادی این سرزمین خون داده‌اند، اما با توجه به این قانون‌گریزی نهادینه شده، انگار تمام آن‌هایی برای مشروطه و مجلس ایران جنگیدند و خون دادند، قهرمان‌هایی برای هیچ بودند.

چون ما در همه این‌سال‌ها از همه آن حقیقت اصلی، ژست آزادی‌خواهانه اش را انتخاب کردیم و به‌جای پذیرش مسئولیت و تعهد خود نسبت به قانونی که نوشته شده، همچنان قوانین را روی نمودار منفعت‌طلبی شخصی، جمعی و جناحی تعبیر می‌کنیم و انگار نه انگار که مسولیت مشترک همه ما پاسداری از قانونی است که ما را کنار یکدیگر نگه می‌دارد و آینده را تضمین می‌کند. این‌طور است که در این روزها وقتی قوه‌قضایه قانون را برعکس تعبیر می‌کند و فقط ۲۰ وکیل را مجاز می‌خواد، ما همچنان که در حال برهم‌زدن صف‌های خرید و حرکت ماشین یا بی‌اعتنایی به قوانین ساده اجتماعی هستیم، این تصمیم را نقد می‌کنیم و به مسیر خود قانون‌گریزی خود ادامه می‌دهیم. در این معرکه، قانون همچنان تنها و غریب مانده و دشمنی است که همه باهم باید از شرش خلاص شویم و هرچه سریعتر به آن‌چه که برای خود می‌خواهیم برسیم.

Report Page