رمان strong girl
𝑇𝑒𝑎 𝑇𝑒𝑎پارت2️⃣2️⃣
+خب...اوووه پس قراره همچین اتفاقی بیوفته،باید تایپش کنم..
•متنو تایپ کردی؟
+بله تایپ کردم
•به آقای اوه میگم تا چک کنن.
بفرمایین داخل اقای اوه.
▪︎اینطوری میخواستی بفرستی..الحق که کمپانیتون ضایست..از اول.
+ولی نرم افزاری که گفتین فونت یا چیز خاصی نداره که بهتر بشه.
▪︎این مشکل خودته...برنامتو نباید عوض کنی!
+بله
•حرف اولو اون میزنه ولی چیزی تو دلش نیست..از اول تایپ کن.
-ببخشید اینو اوردم بدم.... چقدر قیافتون برام اشناست.
+آقای...تهیونگ...واای
_اسمتون چیه؟
+امم من پارک هیون هستم بله پارک هیون
•خانم ا.ت!!
+هییس
-خانم ا.ت یا پارک هیون؟!
+پارک هیون..
-اها اینو لطفا آماده کنین.
+اَرَسو تهی.... چشممم.
تهیونگ یطور نگام میکرد انگار خیلی براش عجیب بودم ولی منم سوتی کم ندادم!
•آقای کیم!
-اوه بله بریم.
+الوو..پارک شین..وااای تهیونگ اومد تو دفترم.
نزدیک بود لو برم..
-چرا نمیخوای بهش بگی؟
+ممکنه احساسات قدیمم دوباره شروع بشه..نمیخوام.
-ولی اگه خودش بفهمه ناراحت میشه.
+غلط کرده...منظورم اینه خودش منو ول کرد حالا ناراحتم بشه!
-خودانی..راستی بونگی هنوز برنگشته کره.
+نه هنوز درسش تموم نشده...کاش منم بورسیه میگرفتم میرفتم.
-توام کم تلاش نکردی مشکل از عقلت بود.
+بی تربیت...برو برو
-ههه باشه خداحافظ