دیکتاتوری پرولتاریا

دیکتاتوری پرولتاریا


 دیکتاتوری پرولتاریا

(Dictature du proletariat )

عبارتست از قدرت دولتی طبقه کارگر در نتيجه انحلال نظام سرمایه داری و در هم شکستن ماشين دولتی بورژوازی ایجاد می گردد. دیکتاتوری پرلتاریا محتوی اساسی انقلاب سوسياليستی و شرط اساسی انجام آن و نتيجه اساسی پيروزی آنست. آموزش مربوط به دیکتاتوری پرلتاریا از مهم ترین اصول تئوری مارکسيسم ـ لنينيسم است. پرولتاریا از

قدرت دولتی از سيادت سياسی خود برای درهم شکستن مقاومت استعمارگران، برای تحکيم پيروزی انقلاب، برای جلوگيری از هرگونه تثبيت به خاطر بازگرداندن قدرت بورژوازی، برای دفاع در مقابل تجاوزات ارتجاع بين المللی استفاده می کند. با این حال دیکتاتوری پرولتاریا عملی خلاق و سازنده است. دیکتاتوری پرولتاریا وسيله ایست برای جلب توده عظيم زحمتکشان به سوی طبقه کارگر و بسيج آن ها در ساختمان جامعه نو ـ جامعه سوسياليستی. دیکتاتوری پرولتاریا اساسی ترین وسيله تحول بنيادی و همه جانبه در همه شئون حيات جامعه، در اقتصاد و سياست و فرهنگ و طرز زندگی و تربيت کمونيستی توده ها و بنای جامعه سوسياليستی است. دیکتاتوری پرولتاریا افزار عمده سياسی برای ساختمان سوسياليسم است.

دیکتاتوری پرولتاریا نتيجه قانونمند رشد مبارزه طبقاتی در جامعه سرمایه داریست و زمينه را برای ایجاد وسيع ترین دمکراسی به سود توده زحمتکش عليه اقليت استثمارگر آماده می کند. حال آن که دموکراتيک ترین شکل جمهوری بورژوازی جز دیکتاتوری اقليت استثمارگر بر اکثریت محروم چيزی نيست .

شالوده دیکتاتوری پرولتاریا و اصل عالی آن عبارتست از اتحاد بين طبقه کارگر و دهقانان با رهبری طبقه کارگر. پایه اجتماعی دیکتاتوری پرولتاریا ضمن ساختمان جامعه سوسیالیستی مرتبا ً وسيع تر و محکم تر می شود. نيروی رهبری کننده اساسی در سيستم دیکتاتوری پرلتاریا حزب کمونيست این گردان پيشاهنگ طبقه کارگراست. در این سيستم سازمان های مختلف توده ای و صنفی زحمتکشان (سندیکاها، کئوپراتيوها و غيره) ً احتمالا سایر احزاب که دیکتاتوری پرولتاریا و اصل بنای سوسياليسم را پذیرفته اند ، مجالس ملی و محلی نمایندگان زحمتکشان وارد میشوند.

دیکتاتوری پرولتاریا نه تنها مغایر با دموکراسی سوسياليستی نيست بلکه ضامن آنست، ضامن آن که

دموکراسی به خلق خدمت کند و از منافع توده زحمتکش یعنی اکثریت عظيم جامعه حمایت نماید و در قبال توطئه های ضد انقلابی داخلی وتجاوزات امپریاليستی حفظ گردد، زیرا دمکراسی تا زمانی که تضاد طبقاتی وجود دارد، هميشه مسئله ای طبقاتی است.

از نظر تاریخی نخستين شکل دیکتاتوری پرولتاریا کمون پاریس (١٨٧١)بود که مارکسيسم را با تجربيات تاریخی بسيار گران بهایی غنی ساخت. این «نخستين یورش بسوی افلاک» به مارکس امکان داد درباره شکل دولتی جامعه آینده نتيجه گيری لازم به عمل آورد. مارکس نوشت: «مبارزه طبقاتی ناگزیر به دیکتاتوری پرلتاریا می انجامد و ... دولت دوران گذار... چيزدیگری جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا نمی تواند باشد. »

شوراها شکل دیگر دیکتاتوری پرولتاریاست که لنين آن را در نتيجه تجربه انقلابات روسيه (١٩٠۵ و ١٩١٧) کشف کرد.

لنين خاطر نشان ساخت که مسئله دیکتاتوری پرولتاریا مسئله عمده مارکسيسم است . او در قبال دمکراسی بورژوازی که بيانگر منافع اقليت دموکراسی است، بيانگر منافع اکثریت قاطع مردم است و موجبات شرکت کاملاً وسیع مردم را در اداره جامعه و دولت فراهم می سازد. درباره شکل شورها لنين نوشت: «آن از هر جمهوری پارلمانی بورژوازی به مراتب دموکرات تر است. حکومتی که درهای آن بر روی همگان گشوده است. تمام فعاليت خود را در انظار توده ها انجام می دهد. مناسب حال توده هاست و از توده ها ریشه می گيرد ».

دموکراسی توده ای شکل جدیدتر دیکتاتوری پرولتاریاست که پس از جنگ دوم جهانی پدید شد. هر خلقی میتواند با انقلاب سوسياليستی خود، شکل جدیدی از دموکراسی سوسياليستی برای توده ها، شکل جدیدی از دیکتاتوری پرولتاریا را ایجاد و تجربه تاریخی را غنی تر کند. درهر حال این تجربه نشان می دهد که در شرایط تضاد طبقاتی، پرولتاریا نظام نوین را تنها به اتکاء قدرت دولتی خود می تواند بنا نهد.

دیکتاتوری پرولتاریا خود هدف نيست بلکه یک ضرورت تاریخی و تنها وسيله گذار به جامعه بدون طبقات و دیکتاتوری است. طی دوران ساختمان سوسياليسم دیکتاتوری پرولتاریا تغيير می پذیرد و اشکال و طرز عمل آن تحول می یابد و طی یک پروسه طولانی و تدریجی، دولت دیکتاتوری پرولتاریا به صورت دولت تمام خلق در می آید.

گذار از دیکتاتوری پرولتاریا به سازمان سياسی تمام خلق به هيچ وجه به معنای تضعيف دولت سوسياليستی نيست برعکس فقدان تضاد آشتی ناپذیر طبقاتی در ا ین مرحله و تحکيم دائمی وحدت معنوی ـ سياسی سراسر جامعه و وسيع ترین شالوده اجتماعی را برای دولت تمام خلق فراهم می سازد .

رشد نظام دولتی سوسياليستی درزمينه سياسی به معنای رشد مداوم دموکراسی سوسياليستی شرکت هر چه بيشتر مردم در رهبری امور و حل کليه مسائل دولتی و اجتماعی به دست خود توده زحمتکش است.

🚩 #سوورە_سوار🚩

https://t.me/SoraSwar

Report Page