در شش روز خیزش زنان چه گذشت؟ (2)
فریادِ زنانخلاصهای از اتفاقات روز دوم
روز جمعه 18 اسفند نیز زنان پیکارجو به دانشگاه تهران میروند؛ بیشترشان دانشجو، دانشآموز و آموزگارند. در دانشکدهی فنی گرد میآیند. پیش از ظهر تعدادشان به چند هزار نفر میرسد. با یکدیگر گفتگو میکنند. چندین نفر سخنرانی میکنند؛ سخنرانی خمینی در 15 اسفند را تحلیل میکنند. از راهپیمایی روز پیش (روز هشت مارس) تجلیل و حمله به معترضان را محکوم میکنند. هر کدام از سخنرانها به نمایندگی از تشکل و گروه خود پیشنهادی میدهد؛ پیشنهاد تحصن، راهپیمایی داخل دانشگاه یا بیرون و... حزبالله این بار هم به آنان حمله میکند. راهپیمایی در محوطهی دانشگاه آغاز میشود، با سر دادن شعار؛ شعارهای «مرگ بر ارتجاع» و «استبداد به هر شکل محکوم است» بلندتر از دیگر شعارهاست.
نزدیک ساعت سه بعدازظهر، تظاهراتکنندگان در برابر در دانشگاه صف میکشند. در را به روی خود بسته میبینند. در با زنجیر قفل شده است. حزباللهیها که عکسهای خمینی و صادق قطبزاده را در دست دارند در برابر زنان یک دیوار شکل دادهاند. به زنان فحاشی میکنند. به آنها میگویند طرفدار قانون اساسی، سلطنتطلب و هرزه. زنان خشمگین شدهاند. برای دهنکجی به دستور خمینی در «لزوم رعایت عفت اسلامی» سیگار دود میکنند. حزبالله حمله میکند، با سنگ، چوب و گلولههای برفی.
فشار معترضان بر مسئولان دانشگاه نتیجه میدهد. ماموران درها را باز میکنند. حزبالله در مقابل جمعیت عظیم زنان عقب مینشیند. زنان شعار میدهند «در بهار آزادی جای حق زن خالی» و به سوی دفتر روزنامهی آیندگان حرکت میکنند.
به دفتر روزنامه که میرسند صفی از ماموران کمیته را میبینند که راه زنان را سد کرده است. حزبالله دوباره با چوب و چماق و سنگ به سوی زنان حملهور میشود. ماموران کمیته هیچ واکنشی نشان نمیدهند. انگار وظیفهی سرکوب به لباس شخصیها سپرده شده است تا کسی پاسخگو نباشد. جمعیت پراکنده میشود. اما مردان حملهور همچنان زنان را رها نمیکنند. به سمت اتوبوسهایی که زنان سوار شدهاند یورش میبرند و اتوبوسها را زیر ضربات چوب و سنگ میگیرند. در خیابانی دیگر هم یک اتومبیل پژو قصد داشت به میان جمعیت زنان بیحجاب براند که مردم جلوی آن را گرفتند.
امشب نیز چون شب پیش صدا و سیما از راهپیمایی زنان و چوب و چماقهای حزبالله هیچ نگفت.