بسته یادداشت و مقالات روز
فردای بهترنمایندگان مجلسی که جایگاه ملی مجلس را درک نکردند
محمد آمره تحلیلگر مسائل منطقه
![](/file/1ba93646c9d26ba0bd634.jpg)
مجلس ذاتا یک نهاد ملی است. از ابتدای پیدایش مجلس قانونگذاری یا قوه مقننه اصل بر این بود که افراد نخبه بعد از انتخاب به وسیله مردم در یک سیستم دموکراتیک بتوانند با تصویب لوایحی در راستای تامین منافع ملی و حقوق شهروندی، مناسبات قانونی را برای عمل به منافع عالیه یک دولت-ملت به اجرا بگذارند.
در ایران نیز با وقع انقلاب مشروطه که یک ساز و کار پیشرو و دموکراتیک بود نهاد مجلس به شکل نوین شکل گرفت تا در پی حکومت مردم بر مردم و در راستای تامین منافع عمومی ایجاد شود.
از این رو نخبگان ملت به عنوان عقل جمعی و نمایندگی مستقیم مردم در مجلس شورا گرد هم می آیند تا به عنوان نمایندگان ملت قوانین مورد نیاز و مناسب را بر اساس متون حقوقی استخراج و تصویب کنند تا مصالح عالیه کشور و ملت حفظ و اجرا شود.
اما متاسفانه بعد از گذشت بیش یک سده از امضای قانون مشروطه نه تنها مجلس نتوانسته است جایگاه خود را حفظ کند بلکه بیشینه نمایندگان حاضر در مجلس از درک جایگاه ملی آن عاجز هستند. امروزه اتفاقاتی از سوی برخی نمایندگاه مجلس رقم میخورد که این جایگاه را تنزل میدهد.
قومی کردن مجلس و تقلیل جایگاه آن به بعد فروملی، لابی های خارج از قانون، ترجیح منافع حزبی و فردی بر منافع ملی، سواستفاده از جایگاه قانونی و اظهار نظرهای غیر مسئولانه و غیرکارشناسی نمونه های این تنزل جایگاه مجلس است و خبر از آن میدهد که بعد از یک قرن سابقه در امر مجلسداری ما نتوانسته ایم ذات مجلس را درک و اجرا کنیم.
البته این امر ابعاد متکثری دارد که به این مشکلات دامن میزند. نبود شیوه دموکراتیک و برابر برای ورود نخبگان مصلحت اندیش به انتخابات، تاثیر لابیهای قدرتمند بر انتخابات، ورود پولهای کثیف یا غیرقانونی به این ساز و کار، عدمآگاهی مردم به حقوق شهروندی و نبود سیستم پالایش مناسب باعث شده است تا افرادی را در صندلی های سبز ببینیم که نه از نظر علمی و نه از نظر توانایی لیاقت تکیه زدن بر آن را ندارند.
امروز خبری مبنی بر موضع گیری نماینده سلماس در خصوص توهین ناتو به تصویر اردوغان منتشر شد که آن را توهین به یک ملت میدانست. اما این سوال مطرح میشود که اساسا یک نماینده مجلس ایران از کدام حق قانونی خود برای اعتراض به توهین ناتو به رئیس جمهور یک کشور که بر حسب اتفاق رقیب منطقه ای سیاست های جمهوری اسلامی ایران است، دارد؟ و اینکه آیا وی نماینده ملت ایران است یا ملت ترکیه؟
ترکیه به عنوان کشوری که در چند سال گذشته سیاست های منطقه ای و منافع ملی ایران را به چالش کشیده است و گاه و بیگاه در موضع گیریهای ایرانستیزانه جایگاه منطقه ای و جهانی ایران را با خطر مواجه کرده است نه تنها یک رقیب منطقه ای برای ایران است بلکه با همرایی با عربستان، اسرائیل و آمریکا دشمن ایران نیز محسوب میشود. از قضا عضو ناتو نیز هست.
ناتو نیز به عنوان بازوی نظامی اتحادیه اروپا به سردمداری آمریکا در چند دهه اخیر تلاش کرده است با سیاست گسترش به شرق و تلاش برای ترغیب عضویت همسایگان ایران حلقه محاصره برای کشور را تنگتر کند و منافع ملی ایران در قفقاز و آسیای میانه را به چالش بکشد.
این در حالی است که سیاست کلان نظام تنش زدایی با اتحادیه اروپا برای ایجاد موازنه ژئوپولیتیک با آمریکا و رقبای منطقه است.
بنابراین تلاش برای موضع گیری از جایگاه رسمی جمهوری اسلامی ایران در برابر ناتو و حمایت از ترکیه امری است ضد استراتژیک و ضد منافع ملی که نماینده مجلس شورای اسلامی از درک این موضوع عاجز است و خواسته یا ناخواسته در راستای سیاستهای منطقه ای ضد ایرانی گام بر میدارد و در زمین حریف توپ میزند.
از نماینده مجلس مذکور باید پرسید از چه جایگاهی تلاش میکند منافع ملتی را که حق نمایندگی به وی عطلا کرده است را به تضییع کند؟
بر اساس قانون اساسی موضع گیری در امور فراملی و بینالمللی تنها در حوزه اختیارات دستگاه سیاست خارجی است و کسی حق ندارد از تریبون رسمی خارج از سیاستهای کلان نظام موضع گیری کند آنهم به نفع رقیب منطقه ای ایران.
از این رو شایسته است مردم به عنوان شهروندان ایران این نماینده را مورد سوال قرار دهند که چرا از جایگاه یک نهاد ملی که وظیفه آن پاسداری از حق مردم و منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی است چنین موضع گیری ضد منافع ملی اتخاذ میکند و همچنین شایسته است دستگاه سیاست خارجی کشور با برخورد و واکنش نسبت به چنین موضعگیریهائی از سوی افراد ناآگاه از تکرار آن جلوگیری کند تا در آینده منافع ملی ایران در داخل مورد هجوم قرار نگیرد و مناسبات بین المللی جمهوری اسلامی ایران با اظهارات نسنجیده خدشه دارد نشود.
http://uupload.ir/files/6kx2_screenshot_20171119-150941.png
@Vatanyoli
💠💠💠💠💠
"چرا احساس بی ثباتی می کنیم؟"
![](/file/006c573eeb9db35f972fc.jpg)
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم
به نظر می رسدتحلیل و شناخت از وضع موجود جامعه ما بسیار اندک است. مدیران کار طبیعی خود را انجام می دهند. این کار عمدتاً Propaganda است. در چنین شرایطی، وظیفه کانونی روشنفکران، تفکیک تحلیل از Propaganda است. روی آوردن به نبض جامعه و Fact ها، بهترین روش علمی برای شناخت است. ۳ دلیل برای فهم وضع موجود جامعه قابل تصور است:
۱-کشور ما، کشور افراد است و نه سیستم ها
الفاظی مانند رویه، قاعده، قانون، آیین نامه و چارچوب در توسعه یافتگی کشورها مقدس هستند. اصولاً، سیستم ها هستند که توسعه را هدایت می کنند. اما در پیشبرد بسیاری از امور در جامعه ما، در نهایت باید رضایت افراد را جلب کنیم تا آنکه طبق مقررات و آیین نامه ها عمل کنیم. بی دلیل نیست در آلمان، ساعت پنج بعدازظهر همه محل کار خود را ترک میکنند تا بروند و زندگی کنند. لزومی ندارد تا ۱۲ شب جلسه بگذارند. جلسات فراوان به معنای ناهماهنگی و معرف فقدان رویه و قاعده است. طی ۱۷۰ سال تجربه تحول در کشور، نتوانسته ایم مهم ترین فرآورده مدرنیته که سیستم سازی در همه عرصه ها است را ایجاد کنیم. تقریباً حل هر مسئله ای تابع رأی، سلیقه، خواسته ها، منافع و حتی مزاج افراد است. این وضعیت به صورت طبیعی فراز و نشیب دارد. انسان ها همیشه حالات ثابتی ندارند و افکار و تمایلات روحی آنها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد و تحت الشعاع منافع آنی باشد. متکی بودن به افراد، بی ثباتی می آورد. در حالی که رویه ها و سیستم ها ثبات دارند و شهروندان می توانند خروجی آنها را پیش بینی کنند. از ۱۳۵۰ به بعد نه تنها به طرف سیستم نرفته ایم بلکه به صورت مقایسه ای با کشورهای هم طراز خود، غلظت نقش فرد در تصمیم گیری، تصمیم سازی و حکمرانی را به شدت افزایش داده ایم. امروز در جهان، سیستم ها، خطاها را تشخیص می دهند و نه افراد. بنابراین، بی ثبات هستیم چون با درصد بالا، تحت تأثیر قضاوت افراد هستیم نه سیستم ها؛
۲- ابهام در سیاست گذاری ها
به طور اعجاب آوری، علاقه فراوانی داریم در خانواده، در ادارات، در جامعه، همه جا تقریباً، امور را و افراد را کنترل کنیم. کنترل را بر روابط قاعده مند ترجیح می دهیم. چون کنترل را بر مدیریت اولویت می دهیم، به یک خصلت ضد توسعه مجهزیم: ابهام. بدون شفافیت در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و قواعد نمیتوان پیشرفت کرد چون شفافیت، اطمینان خاطر می آورد. به همان دلیل که با افراد دمدمی مزاج نمیتوان، عمارت دوستی ساخت، در شرایط ابهام هم نمیتوان برنامه ریزی کرد و آینده ای مطمئن بنا کرد. شهروند و کارآفرین آلمانی به ثبات اندیشه ها و سیاستگذاری ها در مدیریت کشور، اطمینان ذهنی، روانی و عینی دارد و می تواند طراحی کند و به ثبات روندها در سال های آتی، اعتماد داشته باشد. ما به ابهام علاقه داریم چون م یخواهیم کنترل کنیم.ابهام و کنترل کردن، نقش فرد را افزایش میدهد و سیست مسازی را مختل می کند. اکثر کشورها در حوزه های امنیتی قابل پیش بینی نیستند. اما در امور اقتصادی، مالی، مالیاتی، بانکی، شهری، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و آموزشی بسیار شفاف هستند. این شفافیت، ثبات می آورد؛
۳- تأثیر سیاست خارجی بر زندگی مردم
دوره روابط دولت ها تقریباً پایان یافته است؛ امروز عصر شبکه سازی است. شبکه سازی با شرکت ها، مؤسسات، مراکز تحقیقاتی و بنیادها. شبکه ها کارها را پیش میبرند. اکثر دولت ها، ارتباط این شبکه ها را تسهیل می کنند. نگاه سنتی به روابط بین الملل و راضی کردن یا تقابل با دولتها اندیشه ای است که به قرن گذشته تعلق دارد. سیاست خارجی یعنی شبکه سازی با جهان، یعنی روان کردن ارتباطات میان شبکه های تولیدی، علمی، نوآوری داخلی با هم قطاران بین المللی خود. آن هایی که تولید می کنند می خواهند بیاموزند از هر فردی، از هر ملیتی، از هر قومی. توانایی مهم است و نه ملیت و محل تولد. در جهان شبکه ها، مهارت مهم است و نه جغرافیا. وقتی سیاست خارجی مبتنی بر رهیافت روابط بین الدول باشد، دچار فراز و نشیب می شود و به درگیری های لفظی و امنیتی منجر می شود. آلمانی ها اهمیت نمی دهند چه فردی و با چه روحیه ای در کاخ سفید است؛ آنها با هزاران شبکه تولیدی، علمی، آموزشی، فناوری و بازارها در جامعه آمریکا کار می کنند. این نوع رهیافت، ثبات می آورد، منافع مشترک تعریف می کند و از خصلت های منفی فردی مانند عصبانیت، مزاج، پیش داوری و سوء برداشت ....
ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر:
sariolghalam.com/?p=1202
کانال تلگرام 👇
@sariolghalam
💠💠💠💠💠💠
🔹سه رویکرد نظری درباره راهپیمایی اربعین
![](/file/61d5f540027392a89d6c4.jpg)
درباره چرایی فراگیری جهانی حادثه راهپیمایی اربعین، می توان سه رویکرد کلی نظری را از یک دیگر تفکیک کرد، این رویکردها تلاش می کنند تا به این پرسش که چرا و چگونه راهپیمایی اربعین در مدت زمان کمی تبدیل به یک حادثه بزرگ اجتماعی و فرهنگی شده است، پاسخی ارایه دهند. برای هر یک از رویکردها نیز شواهدی در راهپیمایی اربعین وجود دارد، هر چند پرسش اصلی این است که ماهیت اصلی این حادثه با کدام رویکرد نظری تطابق بیشتری دارد؟ این رویکردهای سه گانه عبارت اند از:
1-آیین تامین کننده مشروعیت سیاسی
پیش فرض اساسی این رویکرد بر نقش نامریی جمهوری اسلامی در دامن زدن راهپیمایی اربعین استوار است. از این منظر، نظام تلاش می کند با سوء استفاده از احساسات مذهبی و دینی مردم به خصوص علاقه عمیق و تاریخی ایرانیان به امام حسین علیه السلام، مشروعیت سیاسی خود را تقویت کرده و سیاست های خود را در داخل و خارج از کشور پیش برد. تاکید بر دو گانه های دولتی-مردمی و مفاهیمی چون موکب های حکومتی، تبلیغات حکومتی و... ذیل چنین رویکردی صورت می گیرد. در این رویکرد اربعین آیین شیعی عراقی است که به صورت ابزاری مورد سوء استفاده نظام قرار گرفته است. تبلیغ گسترده سفر به اربعین در رسانه های دولتی، استفاده از اموال دولتی در ارایه خدمات به زایران، استفاده از سخنرانان و مداحان خاص در مسیر سفر، حضور پر رنگ سیاست مداران و مسئولان حکومتی به خصوص از یک جناح خاص از جمله نشانه های است که در این رویکرد مورد استناد قرار می گیرد. در یک کلام علت فراگیر شدن این حادثه را باید در دخالت ها و تبلیغات دولت برای استفاده سیاسی از ظرفیت این حادثه جستجو کرد.
2- آیین بستر ساز امپراطوری ایرانی
در این رویکرد برجسته شدن اربعین در سال های اخیر همبستگی نزدیکی با افزایش قدرت منطقه ای ایران و شکل گیری نوعی امپراطوری منطقه ای که مرزهای آن از یمن تا فلسطین گسترش یافته است، دارد. از این منظر علاقه و اشتیاق ایرانی ها به حضور گسترده در این راهپیمایی به دلیل خوی سلطه جویی و توسعه طلبی است که در آن ها وجود داشته و این حرکت نوعی تلاش برای تطابق مرزهای جغرافیایی و عقیدتی است. مهم ترین استناد این رویکرد نیز رفتار طلبکارانه زوار ایرانی و نگاه خدمتکارانه به مردم عراق است. برجسته ساختن حضور مخرب ایرانی ها در راهپیمایی، دخالت آن ها در آیین های اصیل عراقی و انحراف آن ها و تحقیر عراقی ها به واسطه ایجاد موکب های مجلل از جمله نشانه های هجوم ایرانی ها به فرهنگ و هویت تشیع عراقی دانسته می شود. این حضور و اشتیاق به واسطه احساس تعلق و امنیتی است که حضور پیروزمندانه سربازان ایرانی، دو هزار کیلومتر دورتر از سرزمین فعلی خود، در بزرگ ترین جنگ شهری جهان برای مردم ایران به همراه آورده و با تحریک غرور و روحیه خودباوری در آن ها، همه آن ها را در کل واحدی که رئیس جمهوری آمریکا، آن ها را ملت شرور نامیده است گرد آورده است. اشتیاق عمومی ایرانی ها برای اربعین به دلیل ایجاد چنین روحیه است.
3- آیین تمدن ساز
اربعین طلیعه شکل گیری جامعه مهدوی و نشانه عملی و عینی امت اسلامی وعده داده شده در آخر الزمان است. این حادثه در همان سرزمین و در همان موقعیتی که روایت های مربوط به آخر الزمان به آن اشاره کرده اند، شکل گرفته و برای نخستین بار در تاریخ تشیع موفق شده است اجتماع مبتنی بر خیر خواهی، ایثار و از خود گذشتگی را جایگزین اجتماع مبتنی بر ضرورت و نیاز که تمام تاریخ بشریت را شکل داده بود، کند. اربعین حیات جدیدی برای زندگی بشر در میان ویرانه های کشور عراق و در جایی خارج از اجتماعات موجود شکل داده و زندگی وعده داده شده در آخرالزمان را برای مدت 2 هفته به صحنه آورده است. علت اشتیاق تمام نشدنی مردم به این آیین و فراگیری جهانی آن نیز، همین خصلت منحصر به فرد آن است. اربعین نخستین اجتماع بشری است که اساس آن به جای نیاز و احتیاج، ایثار و سخاوت است و به دلیل همین ویژگی خاص اش نیز دل های مردمان در اقصی نقاط جهان شیفته آن شده و کسی که در آن حاضر بوده مشتاق تر می شود. بهشت وعده داده شده در همه ادیان و مکاتب یعنی اجتماع مبتنی بر مهر و ایثار، اکنون در میانه بهت و حیرت همه در میانه ویرانه های عراق و از دل مذهب تشیع سر بر آورده و روز به روز فراگیر تر می شود. اهمیت اربعین بیش تر از آن که در تعداد شرکت کنندگانش باشد، در کیفیت اجتماع اش است.
هر کسی که با جانی آسوده از ذهنیت آشفته از مفاهیم، یک بار خود را به این سیل خروشان سپرده باشد بهتر از هر کسی در نزد خویش می داند که اربعین چیست و چرا این چنین فراگیر شده است. هر چند در توصیفاتش اسیر مفاهیم ذهنی اش باشد.
@sinakallhor
💠💠💠💠💠
پوشش!
![](/file/9d34643f510ca04d14b75.jpg)
اخیراٌ چند نفر از یاران معجزۀ هزارۀ سوّم در حرم عبدالعظیم، به شیوۀ دورۀ قاجار بست نشسته اند؛ پس از آن نیز احمدی نژاد در جمع آنها حاضر شده و سخنان تندی علیه لاریجانی ها گفته است!
مسئله چیست؟ اگر احمدی نژاد حسن نیت دارد و به آنچه میگوید باور دارد، باید از وی پرسید چرا وقتی خاندان لاریجانی دربست — بویژه جواد لاریجانی — از وی حمایت میکردند، از آنها اعلام برائت نمیکرد؟
مشّائی عنصری با سوابق امنیتی و مسلّط به شیوه های جنگ روانی است؛ او اخیراٌ به دادگاه فراخوانده شده است. دیگر یاران احمدی نیز یکسره به اتهام مفاسد اقتصادی، در آمد و شد به دادگاه هایند و در همین حال، زلزلۀ غرب کشور پرده از روی هرز رفت سرمایه های ملّی و خیانت به مردم در پروژه های مسکن مهر، برداشته است.
باری، به نظر میرسد تلاش باند احمدی نژاد نوعی جنگ روانی و فرار به جلو برای پوشش دادن عفونت مسکن مهر است از سویی؛ و در موضع تدافعی قرار دادن یاران دیروز خود، از سوی دیگر است.
دیگر اینکه واقعاٌ جای سوآل است که چرا قوّۀ قضا، دادگاه این جماعت را علنی برگزار نمیکند؟
دادگاههای اصلاح طلبان البته سیاسی بودند و هستند؛ اما اتهامات محمودیان همه اقتصادی - اختلاسی است. براستی چه رازهای اختلاسی - اقتصادی- معاملاتیِ مگویی است که در دادگاه امثال بقایی و مشّایی و رحیمی و خود احمدی نژاد است که نباید به گوش مردم ایران برسد؟!
@NaserAmoli
💠💠💠💠💠
✍️ «سیاستگزاری و سیاستگذاری» یادداشتی از #سعید_حجاریان:
![](/file/92beaea9715bfae6c1935.jpg)
✳️ عدالت: درباره موضوع عدالت علیرغم وجود تئوریهای مختلف هنوز فاقد جهتگیری مشخص نظری هستیم و گاهی پوپولیسم و صدقه دادن را معادل عدالت میگیریم و گاهی به دام گرایشات لیبرتارین میغلتیم.
✅ با همه این مشکلات که در بالادست وجود دارد و در حالی که هنوز بنیانهای سیاسی تعریف نشدهاند اکنون عدهای در بند نقش ایواناند. این سیاستگذارانِ وطنیِ حقبهجانب که فعالیتهای خود را علمی جلوه میدهند، به کلی از بحثهای بنیادین گریزاناند و بحثهای مربوط به سیاستگزاری را کلیات ابوالبقاء میخوانند. البته به یک معنا درست میگویند چرا که این کلیات به بقای نظام ارتباط دارد و آنها به این مسأله توجهی ندارند. این دسته از نرمتنان حاضرند با هر رژیمی کار کنند و برای آن سیاستگذاری کنند کما اینکه شاهد بودیم در دولتهای مختلف با گرایشهای متضاد به سیاستگذاریشان مشغول بودند.
✅ این نرمتنان از آنجایی که لیز میخورند و از کنار مسائل جدی رد میشوند، همیشه جریده میروند چرا که گذرگاه عافیت را تنگ مییابند. این گروه به محض اینکه عدهای، از نقاط دردناک سخن به میان میآورند، فریاد سر میدهند که به این مسائل نپردازید و در مقام توجیه میگویند این مسائل در حیطه اختیارات ما نیست. سیاستگذاران ما از آنجایی که معمولاً پیشینه مهندسی دارند و با صنعت سروکار داشتهاند، کار خود را «مهندسی پارهپاره اجتماعی» مینامند و طوری کارشان را جلوه میدهند که مخاطب بهراسد؛ یعنی استدلالهای خود را آنچنان با آمار و ارقام ترکیب میکنند که مخاطب جا بزند و نتواند انتقاداتش را مطرح کند. از این رو در مقابل این افراد نباید به زبان خودشان بلکه باید به آن زبانی که از آن فرار میکنند، صحبت کرد. این افراد خود را چهرههایی علمی و اتوکشیده جلوه داده و وقتی در مقام سیاستگذاری توصیهای میکنند و دولتها گوش فرا میدهند و نتیجهای برخلاف نظر آنها حاصل میشود، غیبشان میزند. مثلاً دیدهایم که بارها در زمینه سیاست پولی و مالی اظهارنظر کردهاند اما برخلاف اقتصاد متعارف سرمایهداری جواب معکوس گرفتهاند. یا مثلاً میگویند اگر دولت فلان کار را انجام دهد، دلار در بهمان قیمت باقی میماند؛ دولت هم گوش میسپارد اما نتیجه معکوس میشود و قیمت دلار سر به فلک میکشد و آنگاه اینان مات و مبهوت میمانند که چرا تئوریشان در ایران جواب نداد و آن وقت است که مشکل را به گردن این و آن میاندازند. مثلاً در زمینه مبارزه با فساد از ابتدای انقلاب تا به امروز، دهها طرح و سیاست از سوی قوای مختلف اعلام شده است اما این پرسش مطرح است که چرا پاسخ دقیقی نگرفتهایم و فساد بیش از پیش ریشه دوانده است؟ به اعتقاد من از آنجایی که فساد را مرادف با رانتخواری گرفتهایم و ذهنمان بیشتر به سمت رانتجویی بوده است، از فساد سیاسی که باعث و بانی سایر فسادهاست غفلت کردهایم. و باید گفت فساد سیاسی زمانی رسوب و رسوخ میکند که به انحاء مختلف مانع از حضور افراد با کفایت در قدرت بشویم.
✅ این گروه از آنجایی که خودشان غیرسیاسیاند، سعی دارند مسئولین را نیز دپولیتزه کنند چنانکه شاهد بودیم یکی از روسای جمهور ادعا کرد وزرا نباید سیاسی باشند و خود بار سیاست کابینه را یکتنه بر دوش میکشد! ممکن است مخاطب این سطور از علل توفیقات دولت اصلاحات در زمینههای اجتماعی و اقتصادی بپرسد. در پاسخ باید گفت پشتوانه اصلی (back bone) دولت اصلاحات را سیاستورزانی تشکیل میدادند که سیاستگزاری اولویتشان بود؛ افرادی که مانع از شلیک تیر به سوی دولت و موتورهای محرک آن میشدند. راه توفیق روحانی نیز چنین است و دولت وی با صِرف وجود سیاستگذاران معلق میان سماء و ارض باقی خواهد ماند چرا که میدانیم از برون، دولت آمریکا ایران را در حالت بلاتکلیف گذاشته است و رئیسجمهور این کشور هر روز نغمهای تازه سر میدهد و از درون نیز، عدهای همسو با ترامپ در حال تخریب دولت هستند و در این میان روحانی نمیتوان با اتکا به عدهای تکنوبوروکرات قدم از قدم بردارد. به بیان دیگر مادامی که سیاستورزی صورت نگیرد و خمیر سیاست ورز داده نشود نانی که از تنور در میآید در گلوی سیاستگذاران گیر خواهد کرد؛ به قول طلبهها «ثبت العرش ثم انقش» یعنی اول سفتکاری بعد نازک کاری.
📙 پینوشتها:
[1]: نجفی، ابوالحسن (1387). غلط ننویسیم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی
[2]: نگارنده در مقالهای با عنوان «تحول مفهوم امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران» سه دوره گفتمان امنیت ملی شامل «گفتمان بسط محور»، «گفتمان حفظمحور»، «گفتمان رشدمحور» را بررسی کرده است. برای مطالعه مقاله مذکور به روزنامه مشارکت در تاریخ 24/1/1379 و 25/1/1379 و یا کتاب «تاوان اصلاحات» مراجعه شود.
✳️ منبع: هفتهنامه سازندگی، شماره 12
📣 کانال «ورای حد تقریر»
@vht2017
💠💠💠💠💠
دوچرخه سواری در هلند
![](/file/df7f170e0fc515b4c5c4c.jpg)
دولت هلند سالانه ۵۰۰ ملیون یورو بر روی زیرساخت های دوچرخه سواری در هلند سرمایه گذاری می کند و اعتقاد دارد که این هزینه به راحتی با کاهش هزینه های درمانی، اجتماعی و غیره جبران می شود.
صرف سرمایه بیشتر بر روی زیرساخت های دوچرخه سواری باعث استفاده بیشتر هلندی ها از دوچرخه شده و همچنین آمار تصادفات بین ماشین و دوچرخه را نیز کاهش داده است.
در کشور هلند که تعداد دوچرخه ها از تعداد جمعیت کشور بیشتر است، در ده سال گذشته روزانه ۱۱ درصد استفاده از دوچرخه افزایش داشته است که علت اصلی آن ورود دوچرخه های برقی به بازار بوده است. این دوچرخه های برقی به افراد مسن تر کمک می کند تا مدت زمان بیشتری را بتوانند از دوچرخه برای حمل و نقل استفاده کنند.
استفاده گسترده مردم از دوچرخه باعث صرفه جویی سالیانه ۲۳ میلیارد دلاری در اقتصاد هلند شده است و سالیانه از ۶۵۰۰ مرگ زودهنگام جلوگیری می کند.
دوچرخه سواری منجر به افزایش فعالیت فیزیکی شخص می شود و افزایش فعالیت فیزیکی باعث صرفه جویی در هزینه های درمانی می شود. زیرا فعالیت بدنی از بیماری های بسیاری مانند چاقی، دیابت نوع ۲، بیماری های قلبی و برخی از سرطان ها جلوگیری می کند.
مسئول طرح های دوچرخه سواری شهر اوترخت هلند می گوید: سود ما از این سرمایه گذاری، سلامتی مردم، ترافیک کمتر و زندگی زیباتر است.
دوچرخه سواری مانند جادوگری است. زیرا فقط فایده دارد.
متن کامل مقاله را در اینجا (https://goo.gl/JvJPPA) بخوانید.
عکس مربوط به پارکینگ های طبقاتی مخصوص دوچرخه در شهر اوترخت هلند است.
@MojtabaInFrance
💠💠💠💠💠
مرغ همسایه را در دیگ سر سگ میجوشانیم!
نویسنده : سیامک فارسی
- عمو جان جلوی تلویزیون نشستهاند و پوزخند میزنند. عمو جان بزرگ خاندان هستند. عمو جان مهربان هستند و خیر همه را میخواهند. ما بچهها هم پیش پای عموجان که روی مبل تک نفرهاشان لم دادهاند، نشستهایم. یک چشممان به تلویزیون است و یک چشممان به عمو جان.
تلویزیون ژاپنی آخرین سیستم عمو جان، صفحه مجازی دارد که با تکنولوژی پرده لیزری کار میکند. همین چند شب پیش اخبار میگفت که متخصصین ما هم بدون هرگونه کمک خارجی به این تکنولوژی دست پیدا کردهاند. در دنیا پنج-شش کشور بیشتر این تکنولوژی را ندارند. ما هنوز هم بعد از چند باری که تلویزیون جدید را دیدهایم، نصف حواسمان محو تشکیل تصویر در فضای خالی میشود!
عموجان با پوزخند عصایشان را به زمین میزنند میگویند: «اینا همش مسخرهبازیه. با این اوضاعشون حالا مثلا ولیعهدشونم زن بشه، که چی؟ اینا همش ظاهرسازیه. اونجا زن مگه حق داره نفس بکشه؟ اینا همشون وحشین، با دستور که درست نمیشن...»
نهار به دستور عمو جان از کبابی اوین درکه کباب آوردهاند. یادش بخیر، قدیم که زن عمو جان سرحال بود، امکان نداشت غذا از بیرون بیاورند. میگفت عموجان ناراحت میشوند. یادم میآید یک بار که کتلتهای زن عمو جان کمی برشته شده بود، عمو جان یکی از کتلتها را کوبیدند توی دیوار و تکه تکه شد. بعد هم نشستند روی مبلشان و گفتند: «چایی!»
سر نهار صحبت از اوضاع عربستان است. عمو خسرو که جوان است و تازه از فرنگ برگشته، میگوید: «به هرحال اینها هم فهمیدن که اینجوری نمیشه با دنیا کنار اومد. دارن خودشونو عوض میکنن. اینا همش زور سرمایهداریه. بهشون گفتن اگه میخواین بازیتون بدیم باید عوض شید.»
عموجان با پوزخند میگویند: «اونا چی کار به ایناش دارن؟ نفتشو میخوان که خوب دارن از چنگش درمیارن. پولشم که باز ازش پس میگیرن میرن براش موشک هوا میکنن. آخه تو بگو چهارتا عرب هم برن رو کره ماه یا نرن، چیتون عوض میشه؟!» و در حالیکه کوبیده را با چنگال، درون دیس نصف میکنند، بلند بلند میخندند. همه میخندیم.
عمو خسرو سبیلهایش را با دستمال پاک میکند و میگوید: «درسته حاج آقا که مسئله نفت و پوله اما افکار عمومی دنیا رو نمیتونن گول بزنن. مردم دنیا دیگه جوامع قرون وسطایی غیردموکراتیک رو قبول نمیکنن. البته بازم سرمایهداری تونسته خودشو با این فضای جدید وفق بده ولی در انتها این صورتک بزرگ از جلوی چهره پلید نظام امپریالیسم کنار میره و مردم دنیا جلوش میایستن. یه روزی میفهمن که با پول نمیشه...»
عموجان حرف عمو خسرو را با پوزخند قطع میکنند و در حالیکه در دهانشان با یک تکه کباب برگ ور میروند، میگویند: «با پول نمیشه چی؟!... چه سفته لامصب... با پول نمیشه چی داداش؟!... با پول همه چی میشه... تف به ذاتت با این کبابت... با پوووول همه چی میشه، همین خود تو. اگه پول من نبود چجوری میخواستی از گاوداری هوشنگی دربیای و بری فرنگ... پدرسگ، حیف پولم، کبابه یا لاستیک؟!... بری فرنگ و الآن اینجا اینجوری قلمبه سلمبه بگی؟!... دیگه از این بی همه چیز کباب نگیرید!»
هوشنگی همسایه سی چهل ساله عمو جان اینهاست. گاوداری بزرگی دارد که به پیشنهاد عموجان و با نظارت عمو خسرو، کاملا مکانیزهاش کرده. عموجان خودشان تجهیزات مربوطه را از آلمان برایش خریده و وارد کردهاند.
عمو خسرو از سر سفره بلند میشود و میرود روی تراس سیگار بکشد. عموجان با نگاه دنبالش میکنند و میگویند:« درم ببند بوش نیاد!»
گوینده خبر اعلام میکند که به دستور ولیعهد عربستان، نیمی از زنان کابینه عربستان از بین زنان انتخاب خواهند شد. عمو جان بلند بلند میخندند و مسخره میکنند. همه با عمو جان همراهی میکنیم و به متلکهایی که میاندازند میخندیم. غذای عموجان که تمام میشود مینشینند روی مبل و با صدای بلند میگویند:«چایی!... هوشنگی رو صدا کنم بیاد سفره رو جمع کنه؟!»
کانال «مجمع دیوانگان»
@Divanesara
💠💠💠💠💠💠
كهولت
محمّد حسين كريمي پور
پير مردِ محترمِ دولت يازدهم، ديگر آن وزير دلخواهي نبود كه مي شناختيم. تند مزاجي اخير واعظ مُعمّر معروف، براي مردمي كه چهاردهه سادگيِ روستاييش را دوست مي داشتند، قابل هضم نيست. رفتار دون كيشوت وار آن نماينده سابق مجلس كه حالا "مدعي العموم خود خوانده" شده اما مظالم عظيم را وانهاده و مشغول نبرد با هيولاهاي موهوم است، هم قابل تامل است.
![](/file/96890818b6c7d26b2a447.jpg)
"كهولت"، واقعيتي غير قابل كتمان است. كهولت مي تواند گاهي، برخي خصلت هاي برجسته فرد را تضعيف كند يا از بين ببرد. رابرت موگابه سالخورده، يك شاهدست. هنوز همچنان درنده خو و فرصت طلب است. اما بررسي سخنانش نشان مي دهد كه ارتباطش با جهان واقعيت، شديدا مختل شده است.
وقوع اين عارضه در افراد مختلف در سنين و اشكال غير همگون رخ مي دهد. گاهي فرد قبل از ورود به شصت سالگي، آثار كهولت را بروز مي دهد. گاهي فردي در دهه هفتم عمرش، تازه بهترين ثمراتش را به جهان عرضه مي كند.
خُنُك آنكس كه اقتضاي سن و سال را بفهمد و موقعيت اجتماعي و مسئوليت حرفه اي خود را با محدوديت هايِ ناگزيرِ پيري منطبق كند. در نظر من هنري كيسينجر، نلسون ماندلا و ماهاتير محمد، نمونه هايي قابل احترام اند. كيسينجر اگر اصرار داشت كه همچنان يك كنشگر اجرايي-سياسي بماند، شايد سرنوشتي بهتر از چرچيل نمي داشت. او بموقع فهميد كه وقت آن است كه نقش يك محقق راهبردها و يك مشاور عاليرتبه را بازي كند. تاريخ همانقدر كه كيسينجرِ وزير را بعنوان معمار رابطه با چين خواهد شناخت، از توليدِ خِرَد و بازي سازيهاي چهار دهه بعد از وزارتش، ياد خواهد كرد.
يك حُسن دمكراسي آن است كه چرخش آدم ها در مصادر امور را تسهيل بل اجبار مي كند. راه براي شايسته سالاري باز مي شود . بدين ترتيب، امكان چسبندگي دايمي افراد رو به ضعف به صندلي هاي مهم، كاسته مي شود. فرانسه لازم نيست ميتران يا ژيسكار دستن را تا ابد در مصدرِ امر ببيند. اگر از انتخاب ساركوزي دغل پشيمان شد، مي تواند ماكرونِ جوان و تحول گرا را بر گزيند. در دموكراسي فرانسه، ساركوزي (گرچه مايه اش را داشته باشد) ، نمي تواند تبديل به دوالپاي مادام العمري چون قذافي شود.
كشورهايي كه تمام يا برخي از صندليهاي راهبردي حاكمتيشان از اين چرخه حيات بخش، محرومند، بايد نسبت به خطر "فرسوده سالاري" نگران تر از بقيه باشند.
"كهولت" را به رسميت بشناسيم!
💠💠💠💠💠
چرا #مراجع_تقليد را به #مناظره طلبيدم و چرا آنان نيامدند؟
#محمد_مجتهد_شبستری
۱- قریب چهل سال است مراجع تقلید حکومتی ایران «قرائت رسمی غیر معقول و خشونت پرور از کتاب و سنت» را در ایران پشتیبانی، ترویج و تئوریزه میکنند. محیط آنان با انواع قداستها و القاب توهمآور چنان آراسته شده که گویی آراء و افکار و فتاوی و مواضع سیاسی و اجتماعی آنان فوق هر گونه پرسش و انتقاد قرار دارد. آنان که مدعی تولیت بر دینِ تولیت ناپذیر اسلام هستند مستقیم و غیر مستقیم هر سخن نو در باب دین و تفسیر کتاب و سنت را که با آموزههای سنتی آنان نمیسازد القاء شبهه، بدعتگذاری و انحرافمینامند. تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهادهای متعدد برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشهها نو در باب دین، اِعمال میشود آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر میشود. در حال حاضر آن مراجع دینی در پیدایش خسارتهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی و معنوی ناشی از قرائت خشونت آمیز از کتاب و سنت مهمترین نقشها را دارند.
۲- صاحب این قلم که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ چه در آن سالها که شخصا کار سیاسی میکرد و چه پس از آن که به دانشگاه رخت کشید، همواره از این قرائت خشن و زیانبار انتقادهای صریح و جدی و گاهی گزنده به عمل آورده و برای رسیدن به قرائتی انسانی و معقول و اخلاقی از کتاب و سنت کوشیده است، فکر میکند هنگام آن رسیده که آن مراجع والامقام از برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهمآور را از خود بتکانند و خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند و به شیوه همه دانشمندان راستین در محیطهایی که از هالههای آفت آمیز قداستهای موهوم پاک است مانند دانشگاههای بزرگ کشور حاضر شوند و روی در روی پرسشکنندگان بنشینند و شخصاً این مسئولیت اخلاقی را بپذیرند که به نقدهای عقلانی و اخلاقی جدی که به آراء و افکار و مشی آنها وارد است پاسخ گویند. ....
متن کامل در فایل زیر ضمیمه میشود
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
💠💠💠💠💠