اصرار نمیکنیم، ولی حتماً به شریف بیایید!
یادداشت/ محمد صالح انصارییک روز با تعدادی از فعالترین بچههای دانشگاه (علمی، کاری، فرهنگی و حتی سیاسی) با یکی از مدیران دانشگاه نشسته بودیم که مسئول محترم پرسید که مشکلات اصلی دانشجویان شریف چیست؟ هر کس پنج مشکل را گفت که پرتکرارترین مشکل "سرخوردگی" و بعد از آن "ناامیدی" بود. فاکتورهای زیادی در شکلگیری این احساس دخیل هستند که خیلی از آنها مثل شرایط اقتصادی و ... از دست دانشگاه خارج است ولی یکی از اصلیترین مسببین این احساس، خود دانشگاه است.
هفته دیگر همایش معرفی رشتههای دانشگاه برای کنکوریهاست. از هر رشته یک استاد پشت تریبون میرود و رشته خود را به همراه دانشگاه معرفی میکند. اما موضوع به این سادگی نیست. ذات و هدف این برنامه این است که استاد باید رتبههای برتر را قانع کند که شریف را برای تحصیل انتخاب کنند. هر استاد با دو گروه رقابت میکند: دانشگاههای دیگر و رشتههای دیگر. دانشگاههای دیگر همه محترم هستند ولی هیچکدام شریف نمیشوند! عجایب!
رشتههای دیگر هم چون استادانش در سالن هستند معمولاً استاد ارائهدهنده خیلی خودش را با آنها در نمیاندازد و صرفاً از رشته خودش تعریف میکند. انگشتشمار دستاوردهای 10 سال گذشته دانشکده خود را جوری در چشم مخاطب جلوه میدهند که هر کس نداند (که نمیداند) فکر میکند در دانشکدههای ما جوی صددرصد علمی و دغدغهمند و متعالی حاکم است. برخی از این استادان حتی دستاوردهای دانشکده خود را نیز ارائه نمیدهند و فیلمهای Youtube را برای مخاطب پخش میکنند تا بلکه او به وجد بیاید و رشته او را در شریف انتخاب کند. خلاصه آنکه در این سه روز هیچکس گوشهای از پرده را برای دانشآموز کنار نمیزند تا بتواند گوشهای از واقعیتهای وحشتناک امروز دنیای مهندسی را در ایران ببیند. همه استادان در ارائه خود درباره چیزهایی حرف میزنند که در بعضی رشتهها شاید 10 درصد فارغالتحصیلان آن از هر دوره بتوانند آن مسیر را بروند و در رشته خودشان کار کنند. هیچکس درباره خیل تغییر رشته از مهندسی به MBA، فلسفه، جامعهشناسی، اقتصاد و ... اشاره نمیکند. هیچکس به بیکاری مفرط دانشجویان اشاره نمیکند، به سختیهای Apply، به پایاننامههای بیسر و ته، به دانشجویان دکترای بیچاره که رایگان برای استاد و دانشگاه کار میکنند و ...
وقتی از استاد هوافضا میپرسند "وضعیت Apply در رشته شما به آمریکا چگونه است؟" پاسخ میدهد که "عالی است. همین 3 سال پیش 2 نفر رفتن آمریکا". نمیگوید که این دو نفر از میان چند نفر موفق شدند و نمیگوید که هر دو رفتهاند و دارند کلاً کار مهندسی مکانیک انجام میدهند. نوبت به استاد نفت که میرسد میگوید "پیچیدهترین پروژههای عمرانی و مکانیکی در پروژههای نفتی انجام میشود!" برای اینکه بگوید چقدر رشته ما خفن است در حالی که شقایق گودرزی در آن لحظه سالن را ترک میکند! بعد وقتی میپرسند که "آیا نفت در 20 سال آینده تمام نمیشود؟" جواب میدهد که "نه! ما هنوز با همین نرخ برداشت 35 سال دیگر نفت داریم و تازه شما قرار بیایید ضریب بازیافت نفت را افزایش دهید که با هر درصد افزایش آن چند سال به همین 35 سال اضافه خواهد شد." و نمیگوید که تا الان، در این 100 سال صنعت نفت و بیش از 15 سال رشته مهندسی نفت در شریف، چند درصد این عدد را دانشگاه و ایرانی توانسته است افزایش دهد. او جواب همه سؤالات را دارد؛ حتی بعید نیست که اگر یک نفر از میان جمعیت درباره تحریم نفت و مشکلات فروش آن سؤال کند پاسخ دهد که "جواد زنگ زد گفت اروپاییا میخرن، نگران نباش. تنگه دست ماست". چرا بعید نیست؟ چون او یک فروشنده است. کارش این است که جای خالی را با بهترین فرد مناسب پر کند. فرد مناسب کیست؟ هر کس که رتبهاش در کنکور بهتر است. نه روحیه او مهم است، نه شخصیت او و نه هیچ چیز دیگر.
بسیار کم هستند رشتههایی که نیازی به بزرگنمایی نداشته باشند؛ مثل رشته کامپیوتر. زیرا بازار کار خوبی دارد و خروجیهای آن نیز در بازار کسب و کار نمونهاند و مهاجران آن نیز از بهترین دانشگاهها و شرکتهای دنیا پذیرش میگیرند.
97 نفر از 100 نفر اول کنکور شریف را انتخاب میکنند
به میانتیتر بالا جمله رئیس استنفورد را هم اضافه کنید که چندین سال پیش گفته بود "بهترین دانشجویان کارشناسی مهندسی برق جهان در شریف هستند". این دو جمله حکم افتخار ما ایرانیها را به تاریخ و فرهنگ 5000 هزار ساله و کتاب قانون بوعلی و الکل رازی و ... دارد. دو جملهای که در تمام کلیپهای معرفی دانشگاه صنعتی شریف و بسیاری از سخنرانیهای رئیسان دانشگاه میتوانیم بشنویم. ولی اینجا هم مثل هزار جای دیگر همه درباره فاتحان قلهها سخن میگویند و هیچکس نمیگوید که چند نفر زندگیشان در شریف نابود شد. البته من معتقدم اکثریت شریفیها انسانهای موفقی میشوند و معمولاً در هر سازمان یا فعالیتی وارد شدند منشأ خیر و تحول بودهاند ولی تعداد کسانی که از لحاظ روحی، جسمی و اخلاقی در شریف نابود شدند اگر بیشتر از کسانی که به قلههای موفقیت (از نظر دانشگاه) رسیدند نباشد، کمتر نیست. هیچکس درباره رتبههای دورقمی به فنا رفته صحبت نمیکند و سراغی از آنها نمیگیرد.
ارتباط با دانشآموزان بیصاحب است
تا همین دو یا سه سال پیش مجموعهای در دانشگاه فعال بود به نام وبگاه شریف که بر حسب اتفاق کارش شده بود ارتباط با دانشآموزان. آنها از سال 88 مسائل اجرایی همایش معرفی رشتهها را برعهده داشتند و در این راه اطلاعات بسیار زیادی را از رتبههای دانشآموزان بدست میآوردند به طور تخصصی آنها را تحلیل میکردند و به دانشگاه بازخورد میدادند. الان ولی دو سالی میشود که دانشگاه با سختی این همایش را از طریق بدنه کارمندی برگزار میکند و دیگر خبری از تحلیل داده و ارتباط گیری مؤثر با دانشآموزان نیست. این روزها هر قسمت از ارتباط با دانشآموزان دست یک نفر افتاده است؛ معاونت فرهنگی تور دانشگاهگردی را بر عهده دارد، معاونت دانشجویی و آموزشی و روابط عمومی با هم همایش معرفی رشته برگزار میکنند و مسابقات دانشآموزی هم که صاحبان مختلف دارد. کاری که شریف حدود 10 سال پیش سازماندهی کرد، امروز امیرکبیر و ... به صورت منسجم انجام میدهند. ارتباط با دانشآموزان کاری تخصصی است و اگر در مأموریتهای دانشگاه تعریف شده است، شایسته است که واحدی جدا به صورت متمرکز روی آن کار کند.
دانشگاه کارخانه انسانسازی است؛ دو بار
جمله بالا را امام خمینی گفته است. از درست یا غلط بودن آن اگر بگذریم، بهتر است با توجه به واقعیتهای امروز دانشگاه و جامعه این شوخی را فراموش کنیم. انسان را باید استادی بسازد که خودش انسان وارستهای باشد نه آنکه در اولین برخوردش با دانشآموزان فقط درباره جذابیتهای در اقلیت دانشگاه صحبت کند و حقیقت را از او پنهان کند. چند درصد از استادان ما در "شرایط خاص کنونی" که اخص شرایط خاص کنونی است، گام مؤثری در جامعه برداشته است؟ اصلاً چند درصد از استادان ما تحلیل درستی از شرایط فعلی دارند و میتوانند درباره آن صحبت کنند؟ چطور از استادی که دغدغه مالی دارد، دغدغه مالیاش با شغل دوم و سوم و nام یا ارتقا رفع میشود، ارتقایش با مقالهای که دانشجویان ارشد و دکترایش باید با بدبختی برایش جور کنند، انتظار داریم که نسلی متعالی و مفید تحویل جامعه دهد؟
اندکاند استادانی که در این همایش شرکت میکنند و چراغی واقعی برای مخاطب جوان و بیتجربهشان روشن میکنند. از فداکاری، پشتکار، راه سخت پیش رو و وظیفه عظیم یک دانشجو صحبت میکنند. مگر چند دورعلی داریم که هم عالم باشد هم عامل و گوشهای از دردها را بگوید تا مستی را از جامعه علمی بپراند؟
همین رویکرد فروش و ارائه محصول (صندلی دانشجویی در شریف) باعث میشود که انتظارات افراد بالا برود و وارد دانشگاه بشوند و با چند میانترم و پایانترم و برخورد سرد و بیتفاوت استادان راهنما سرخورده شود و در دوران تحصیل خود هزار بار با خود مرور کند که ایا تصمیم درستی گرفتم یا نه.
بیایید دو کار کنیم:
1. امسال به دانش آموزان همه حقیقت را بگوییم. آنها دیگر بزرگ شدهاند. باید برای روزهای سخت آماده شوند.
2. این همایش که برگزار میشود، انشاءالله که خوب هم برگزار شود. ولی بیایید حوزه دانشآموزی را جدی بگیریم و با آن تخصصی برخورد کنیم.
3. از فعالیتهای فرهنگی و علمی و سیاسی فرای برنامه آموزشی دانشگاه هم صحبت کنیم. خیلی از افرادی که به شریف میآیند در امور اینچنینی نیز نخبهاند و میتوانند در آینده منشأ اثرات بیشتری باشند تا پشت کامپیوتر نقشه مهندسی بکشند. آنچه من و خیلی از افراد مشابه من را وفادار و علاقهمند به شریف نگهداشت، همین بخش از شریف بود. بخشی که حیات و پویایی خانواده بزرگ شریف است و اگر نبود، دیگر شریف جای "زندگی" نبود.
پ.ن: حرفهایی که در این متن زده شد بازخوردی است از 10 سال حضور در کف دانشگاه نسبت به فضای کلی دانشگاه است. در میان استادان دانشگاه انسانهای بسیار بزرگی هم چه از لحاظ علمی و انسانی وجود دارد که از حرفهای فوق مستثنی و خود منتقد سیستم هستند.