اجتهاد و تقلید و سلف صالح امت / ائمهی اربعه و فقه پویا و بالنده در زندان جمود و تحجّر - بخش دوّم
نویسنده: عبدالرحمن عبدالخالق- کویت/ ترجمه: عبدالرحیم فرامرزی (با اندکی دخل و تصرّف) - پیرانشهر
آیا مجتهد مطلق وجود دارد؟
خداوند دینش را نازل فرمود تا تمام زمین و همه زمانها را از بعثت محمد (ص) تا قیام قیامت در بر بگیرد. این اندازه از وسعت و فراگیری زمانی و مکانی و مردم و وجود تعداد مشکلات فراوان و اختلافات نیات و نگاه و کثرت اختلافات، هیچ عقلی با وجود قدرت و زکاوت، توانایی جوابگویی آنها را ندارد. دینی که از طرف خدا آمد تنها یک شأن و یا یک مقام از شؤون زندگی را در بر نمیگیرد. بلکه شامل همهی شؤون و ابعاد زندگی که عبارتند از: حیات و موت، عبادات و معاملات و اخلاق میباشد.
هیچ بعدی از ابعاد زندگی چه در باب واجبات و یا مستحبات یا نوافل و سنتها یا حرام و مکروه نیست، مگر اینکه در محدوده و گسترهی دین قرار دارد. پس قلبهای مردم حتماً باید بر اساس و موافق عقائد و معیارهای این دین ساخته شود و اخلاق و معاملاتِ مردم نیز علیرغم کثرت آنها باید بر اساس معیارها و اصول و قواعد اسلامی که تحقق بخش عدالت و سعادتند، تنظیم گردد. البته در ذیل هر یک از ابواب و فصول، شاخههای فراوان دیگر نیز وجود دارند که این شاخه و فروعات به اندازهی کثرت و تعدد مشکلات، تجدیدپذیرند. مثلاً اگر شخصی و ارد باب عقائد و مسائل ایمان شود، خواهد دانست که در مدت بسیار کم میتواند نسبت به آنها و علوم و معارف مرتبط را کسب کند. اما همین فرد اگر درصدد تصحیح عقائد بر اساس معیارهای قرآنی بر آید در مییابد که در برابر دریای پر از مشکلات و حوادث خرافی قرار دارد که محتاج انکار و زدودن بوده و نیز در برابر شبهات در ارتباط با دین قرار میگیرد که هیچ فرعی از فروع دین نیست مگر اینکه صورت آن، مشوه و نشانههایش آلوده و گلآلود و همهی اینها نیازمند رد و ابطالند.
پس حرکت در زندگی به وسیلهی این دین محتاج تلاش مجدّانه و جهاد همهجانبهای است که در هیچ حدی از حدود نباید متوقف گردد. این تلاش و جهاد باید در تمام شاخههای علوم اسلامی که تنظیمکنندهی زندگی مردماند وجود داشته باشد.
زمانیکه هیچ عقلی توان جمع و احاطه بر تمام این علوم را ندارد. پس برپایی زندگی بر اساس دین در ابعاد عملی و دعوت و قضا و سیاست، بهتنهایی توسط یک فقیه و یا مجتهد محال و غیر ممکن میباشد. در نتیجه نمیتوان فردی را مجتهد مطلق پنداشته و گمان کنیم او همه چیز را میداند و در هر زمینه توان صدور حکم را دارد. فرض چنین فردی، تنها خدای دانا به همه چیز است و بس.
بشر هر مقدار از علم و رأی و ذکاوت را دارا باشد، ابدا توان احاطه بر تمام شاخههای علوم دین را پیدا نخواهد کرد. بلکه او تنها میتواند به شاخهای و بخشی از بخشهای آن، بر اساس استعدادهای فردی خدا داد، اشراف و تخصص پیدا کند.
پس ابتدا به ساکن، ما نباید در هیچ بخش از تاریخ اسلام، کسی را در ارتباط با کل دین مجتهد مطلق بحساب آوریم. حال آن فرد خلیفه، امام، قاضی، یا مفتی بوده باشد. بلکه باید همیشه وسعت و گسترهی دین را وسیعتر از سعه و توانایی فرد فرض کنیم. اشراف به تمام ابعاد دین ممکن نیست مگر بوسیلهی جماعت. از طرف دیگر امروز در باب دراسه و تحقیق و شناخت همهی ابعاد دین محتاج دو کار و و ظیفهی مهم هستیم:
١- شناختِ جامع و کامل دین: این شناخت باید شامل تمام اصول اساسی دین اعم از مسائل ایمان و عبادات و معاملات و اخلاق گردد. هر انسانی یک تصوّر کلی و عام از مجموع دین نه از جزئیات را بدست آورد.
٢- شناخت جزئی و تخصصی در ارتباط با تمام شاخهها و فرعیات دین:
مسلمانان همواره به متخصصان در علوم قرآن، علوم حدیث، اصول فقه، فقه، معاملات و سیاست نیازمند میباشند. متخصصان در ارتباط با شیوهها و روشهای دعوت و جهاد قولی و عملی و رد شبهات دشمنان.
در این صورت، وجود چنین متخصصان میتواند در برابر خیزش و حرکت و هجوم جاهلی که در صدد بر کندن و نابود کردن فرهنگ و دین مسلمانان است، ثابت و محکم ایستادگی کنند. پس حتماً ما به چنین متخصصان و مجتهدان ماهر نیازمندیم نه به مقلدان متحجر و خشک که همیشه در کنار حوادث از فهم، مقابله و تعامل فرار نموده (و لیاقت و عرضهی درگیر شدن و دفاع کردن و مواجه شدن با آن را ندارند. بلکه دین در آن قالب خشک و تقلیدی و بیتحرکش سپری است برای زندگی چند روزهی آنان که حوادث و تغییرات را به حساب تقدیر و سرنوشت گذاشته و زندگی کردن را بصورت سربار و گدا در هر شرایطی و در زیر حاکمیت هر دیکتاتوری را با ذلت و خواری میپذیرند. مترجم)
پس ما محتاج مجتهدان ماهری که هر روز و هر زمان دارای فهم جدید و عمیق و قدرت مقابله با باطل از حوادث جدید، چنانکه شایسته این مقابله است را داریم. اینچنین مجتهدان و اندیشمندان در باب مسائل فردی و جمعی در همهی ابعاد علمی بصورتی عمل میکنند که مکانت و عزّت حقیقی را برای امت محقق گردانند. خلاصه اینکه در تمام تاریخ اسلام مجتهد مطلق وجود نداشه و تا قیام قیامت وجود نخواهد داشت. بلکه تنها عالمان خواهند بود که شناخت علمی آنان به اندازهی وسع و توان ذهنی، شاخهی از علم را فرا میگیرد. البته در فهم شناخت خود چه به حق اصابه کنند و چه بخطا روند، باز ماجور هستند. نتیجه میگیریم که این مجموع امت است خطا نخواهد نمود. و این مصداق حدیث پیامبر است که فرمود (خداوند امت من را بر گمراهی جمع نخواهد نمود. حدیث دارای طرق صحیح بوده و ترمذی و غیر او آنرا روایت کرده اند)
از توضیحات فوق و حدیث رسول خدا نتیجه میگیریم که صواب و راستی بین افراد تقسیم گردیده. صواب و راستی، فضل و کرم خداوند است به هر کس که بخواهد عطا خواهد کرد.
برای هیچ فردی از اقراد و دانشمندی از دانایان بعد از رسول خدا ممکن نبوده و نخواهد بود که صواب و راستی را به تمام و کمال احتکار کرده و در اختیار گیرد، تا سخنان وی را تماما قرآن و وحی پنداشته و هیچ باطلی چه قبل و چه بعد، آنرا در بر نگرقته باشد.
ادامه دارد...
منبع: اصلاحوب
مطالب مرتبط:
اجتهاد و تقلید و سلف صالح امت / ائمهی اربعه و فقه پویا و بالنده در زندان جمود و تحجّر - بخش اوّل
اجتهاد و کارآمدی فقه اسلامی در دنیای امروز