کودک
شکلگیری اصول اخلاقی در کودکان
ماهرخ حسن زادگان رودسری
دکترای روانشناس تربیتی
گفتگوها رفتار کودکان نمونههای زیادی را از درک اخلاقی رو به رشد آنها در اختیار میگذارند، آنها در ۲ سالگی برای ارزیابی رفتار بهصورت خوب یا بد، از کلمات استفاده میکنند و به اعمالی که پرخاشگرانه هستند یا ممکن است صدمه وارد کنند با ناراحتی واکنش نشان میدهند. کودکان در این سن اسباببازیها را تقسیم میکنند، به دیگران کمک میکنند و در بازیها همکاری مینمایند، شاخصهای اولیه نگرشهای نوعدوستانه با ملاحظه و مسئولانه در آنها متجلی میشود. وجدان در اوایل کودکی شکل میگیرد و اغلب نظریهپردازان اخلاقی موافق هستند که در ابتدا، اصول اخلاقی کودک بهصورت بیرونی توسط بزرگترها کنترل میشوند بهتدریج توسط معیارهای درونی تنظیم میشوند، افرادی که واقعاً پایبند اصول اخلاقی هستند کار درست را صرفاً به خاطر پیروی از انتظارات دیگران انجام نمیدهند، بلکه آنها اصول رفتار خوب و غمخواری را پرورش دادهاند که در موقعیتهای گوناگون از آنها پیروی میکنند، بر اساس نظریه فروید، ترس از تنبیه و از دست دادن محبت والدین، موجب تشکیل وجدان و رفتار اخلاقی میشود، با اینحال کودکانی که والدین آنها بارها از تهدیدها، دستورات، یا فشار جسمانی، استفاده میکنند معیارها را بیشتر نقض کرده و کمتر احساس گناه میکنند، درحالیکه صمیمیت و تفاهم والدین، احساس گناه بیشتر بعد از تخلفات را پیشبینی میکنند. اگر والدین بعد از بدرفتاری کودکان، محبت خود را دریغ کنند، برای مثال، از صحبت کردن خودداری کنند یا به کودک بگویند که او را دوست ندارند کودکان اغلب با سرزنش کردن خود واکنش نشان میدهند و پیش خود فکر میکنند که من خوب نیستم یا هیچکس مرا دوست ندارد، سرانجام این کودکان برای محافظت از خودشان در برابر احساسهای ناراحتکننده گناه، ممکن است این هیجان را انکار کنند و وجدان ضعیفی را پرورش دهند. درصورتیکه والدین در زمان مشاهده بدرفتاری در کودکان توضیحاتی به کودک بدهند که با توانایی درک او متناسب باشند و درعینحال قاطعانه نه مستبدانه، از او بخواهند که کودک دست از اون کار بکشد و کمکش کند تا متوجه احساساتش شود به شکلگیری وجدان کمک مینماید، این شیوه اعمال والدین با کودکان، کمکشان میکنند تا در آینده بهاحتمالزیاد از خلافکاری خودداری میورزند، یا بعد از خلافکاری به صدمه وارده اعتراف کرده و آن را جبران میکنند و رفتار نوعدوستانه نشان میدهند.