ایران
نخست نگاهی بیاندازیم به موقعیت و ویژگی های ایران
ایران سرزمینى است پهناور و کوهستانى که در دوران چهارم زمینشناسى شکل گرفته است. این سرزمین که در ۲۵ تا ۴۰ درجه عرض شمالی قرار دارد، دریایی بوده که پس از آن به فلاتی مرتفع و کاسهای شکل تبدیل شده است. این فلات، اگرچه کلاً مرتفع است اما لبههای آن ارتفاعاتی بسیار بلندتر نسبت به سطح داخلی آن دارد.
سرحد شمالی ایران در امتداد رشتهکوه کپهداغ تا کناره جنوبی دریای خزر و رود ارس امتداد دارد. کناره جنوبی آن خلیج فارس و دریای عمان، مرز شرقی آن افغانستان و پاکستان و سرحد غربی آن ترکیه و عراق است. بنابراین فلات مرتفع ایران همانند پلى میان تمدنهاى مزوپوتامى و اروپایى در غرب و هندوچین در شرق و پل ارتباطى آسیاى میانه به آبهاى گرم و آزاد خلیج فارس است.
از ۱۶۲۳۲۹۲ کیلومتر مربع وسعت ایران، ۸۸۲۱۵۰ کیلومتر مربع یعنى معادل ۵۴/۵ درصد از سطح کشور را کوه فرا گرفته است. طولانیترین قطرهای آن از شمال غربی به جنوب شرقی ۲۳۰۰ کیلومتر و از شمال شرقی به جنوب غربی ۱۳۰۰ کیلومتر طول دارند. فلات ایران به دلیل استقرار بر روى کمربند خشک و بیابانى جهان، مسدود بودن پیرامونش با ارتفاعات بلند و عریض و همچنین به علت گستره خشک آن، با ایجاد یک مرکز پر فشار که هوا و رطوبت را از خود دور مىکند، یکى از چهل کشور خشک و کم آب جهان محسوب مىشود.
به طور کلى، به جز ارتفاعات مشرف به دریاى خزر و خلیج فارس که به دلیل بارندگى و هواى معتدل، داراى سرزمینهاى سرسبزى است، بخش داخلى کاسه ایران خشک مىباشد. این بخش با میانگین بارندگى حدود ۳۰ الى ۱۵۰ میلىمتر در سال، به صورت برف، طی زمستان و بارندگىهاى بهاره، دو سوم سطح ایران را فرا گرفته است. در این بخش، خشکى و ارتفاع، عوامل اصلى شکلدهنده اکولوژى و باد و باران عوامل اصلى سازنده عوارض فیزیکى و ژئومرفولوژى ایران مىباشد.
با توجه به نفوذ نسبى رطوبت به داخل فلات و تغییر در ارتفاع و طول جغرافیایى، سرزمین ایران تنوع بالایى از اکوسیستمها را داراست. به طورى که تقریباً در تمام طول سال، همه شرایط اقلیمی، از شرایط گرم تابستانى تا سرد زمستانى در آن قابل مشاهده است. چهار فصل به صورتى کاملاً مشخص در ایران وجود دارد تا حدى که ایران را سرزمین چهار فصل نامیدهاند.
درون فلات مرتفع ایران، همه آبخیزها جز آنان که در جبهههاى شمالى البرز و غربى زاگرس قرار مىگیرند، بسته و کورند. این آبخیزهاى کوچک و بسته به جاى آبهاى آزاد و دریاها به دریاچههاى فصلى شور، باتلاق یا نمکزارهایى در ارتفاعات مختلف منتهى مىشوند. با توجه به خصوصیات ژئومرفولوژیک و شکل اراضى مناطق کوهستانى که فلات ایران را احاطه نموده است، هر چه در این آبخیزها به بالا صعود کنیم، هوا خنکتر و میزان رطوبت نسبى هوا بیشتر میشود. نواحی پاییندست داخلى این آبخیزها مستقیماً تحت تأثیر دبى آب، بار رسوبها و سیلابهایى است که رودخانههاى فصلى با رژیم سیلابى و متأثر از ریخت زمین، با خود حمل و در انتهاى آبخیز انباشت مىکنند. هر یک از این آبخیزها به تبع ژئومرفولوژى، سنگ بستر، اقلیم، وسعت و طولى که دارند، سرزمین خاص و ویژهاى را شکل مىدهند که در همه این سرزمینها سیستم همبسته "بالادست- پاییندست" وجود دارد. سیستمهاى همبستهاى که متأثر از توزیع متفاوت ولى همبسته و پیوسته منابع طبیعى مثل آب، پوشش گیاهى و ... هستند. در این سیستم همبسته، کمربندهاى ارتفاعى مختلف به علت افزایش رطوبت و کاهش دما به ازاى افزایش ارتفاع، دارای شرایط آب و هوایى، پوشش گیاهى و استعداد بهرهبردارى متفاوت هستند که مزیتهاى نسبى و محدودیتهایى را براى ساکنین فلات ایران فراهم آورده است. با توجه به توزیع مکانى و زمانی منابع طبیعی مثل آب، خاک مرغوب، شکل زمین، پوشش گیاهى و ... که به طور مستقیم به تغییرات ارتفاعى وابسته هستند، واکنش صحیح به این توزیع متفاوت منابع، تجربیاتى را ایجاد نموده که خاص جوامع انسانى ساکن در نواحى خشک و کوهستانى فلات مرتفع ایران است. نماد این واکنشها را مىتوان در ابداع قنات و کاریز، در اتخاذ سیاست کوچ و مهاجرتهاى فصلى منطبق بر مولد بودن طبیعت و یا در آمایش سرزمین و مکانیابى مراکز استقرار، در مقیاسهاى مختلف درهها و دشتهاى بیابانى مشاهده نمود.
بدیهى است چنین اکوسیستمهاى ظریف و وسیعى بسیار آسیبپذیر بوده و در صورت هر گونه اختلال در سیستمهاى همبسته طبیعى و یا فرهنگى به سرعت ناکارآمد، ناپایدار و مختل مىگردند. نه این وضعیتى است که در حال حاضر بسیارى از نواحى کوهپایهاى ایران در حال تجربه آن هستند
جغرافیاى فیزیک فلات ایران
مشخصترین خصوصیت سرزمین ایران فیزیوگرافى پیچیده و ناهموارىهاى شدیدى است که سراسر فلات ایران را فرا گرفته است. یک حلقه رشتهکوههاى پیرامونى که به صورت یک کمربند، فلات مرتفع ایران را در بر گرفته است، فلاتى که رشتهکوههاى مهم و مرتفع دیگرى نیز در سراسر آن پراکنده است. سیستم کوهستانى ایران وابسته به کمربند آسیا و برآمده از سیستم چینخوردگى اوراسیا، معروف به چینخوردگى جوان آلپى است.
فلات ایران مجموعه پیچیدهاى از رشتهکوههاى به هم تنیده است، ناحیهاى که کوه عنصر اصلى سیماى سرزمین در آن است. ایران یکى از معدود کشورهاى جهان است که میانگین ارتفاعی برابر با ۱۰۰۰ متر دارد. حتى کویر لوت ایران که از پستترین نقاط این فلات است، با ارتفاعى بین ۴۰۰ تا ۱۰۰۰ متر (نسبت به تعریف کوه) در شرایط کوهستانى به سر مىبر
در فلات ایران دو شکل عمده سرزمین دیده مىشود: کوهستان و دشتهاى مرتفع، دشتهایى که در فاصله کوتاهى به کوه ختم مىشوند و شدیداً تحت تاثیر ارتفاعات پیرامونشان بوده و براى تامین منابع (آب، خاک، پوشش گیاهى و ...) به آنها وابستهان
تقریباً همه آبادىها در ایران در "میانبند" واقعند، جایى که از یک سو از مزیتهاى ارتفاع برخوردار بوده اما از نارسایىهاى کوهستان یعنى ارتفاع زیادتر و برف و یخ اجتناب میورزد و از سوی دیگر مزیتهاى دشت یعنی ارتفاع کم، زمینهای مسطح و حاصلخیز را داراست، بیآنکه نکات منفى اراضی پستتر (کویر) یعنى شورى خاک و گرمی هوا را به همراه داشته باش
ساکنین دامدار- کشاورز ایران همواره خود را با طبیعت انطباق دادهاند. آنها با توجه به اختلافات و تفاوتهاى شدید آب و هوایى و با تغییر در ارتفاع از سطح دریا، نظامهاى کوچرونده و جابهجایىهاى مناسب فصلى را به عنوان شیوه زندگى اتخاذ نمودهاند. آنان این جابهجایى طى فصول و هماهنگ با طبیعت را به عنوان راهى برای تبدیل یک "نارسایى" مهم محیط کوهستان به "مزیتى" جهت دسترسى به منابعى مثل علوفه ارزان، دام سالم، مزارع متعدد، هواى خوب در تمام طول سال، اجتناب از سوانح و ...برگزیده اند
ایران
کاربرد تاریخی ایران تمام مرزهای سیاسی کشوری که تحت تسلط ایرانیان بود همچو بینالنهرین و اغلب ارمنستان و جنوب قفقاز را هم در بر میگیرد
هگل، ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و شاهنشاهی ایران را اولین امپراطوری تاریخ میداند. هنگامی که سخن از تاریخ ایران میرود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیستهاند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی میخواندهاند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بودهاست زیستهاند. ایران گاه تاریخ ایران را از ورود آریاییها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شدهاست، به فلات ایران آغاز میکنند؛ ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بودهاست. پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن نوشیجان در ملایر.تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در شمال خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپه سیلک در کاشان، تمدن پارسوا در پیرانشهر، تمدن اورارتو در آذربایجان، تمدن تپه گیان در نهاوند و تمدن مانناییان در کردستان و آذربایجان و و تمدن کاسیها در لرستان ذکر میشود
طی صد و پنجاه سال کاوشهای باستانشناسی در ایران، دوران پیش از تاریخ ایران بهطور یکسان مورد کاوش قرار نگرفتهاست. در حالی که در مناطق غربی و جنوبی کاوشهای وسیعی انجام شدهاست، مناطق شمالی و شرقی نسبتاً کشف ناشده ماندهاست. دوران پارینهسنگی نادیده گرفته شدهاست. در مقابل، دوره نوسنگی به منظور مطالعه شکلگیری یکجانشینی بهطور قابل ملاحظهای مطالعه شدهاست. به دوره مسسنگی اولیه و میانی هم کم توجهی شدهاست. حال آنکه، دوره مس سنگی پسین به منظور بررسی شکلگیری دولت به خوبی بررسی شدهاست. مطالعه عصر برنز اولیه نیز دچار همین ناهمگونی است. درحالی که دوره پیشایلامی موضوع مورد علاقه در کاوش بودهاست، فرهنگ یانیک در شمال غرب ایران نادیده گرفته شدهاست. فرایند شهرنشینی و مبادلات بین مناطق در عصر برنز میانی بررسی شدهاست، اما عصر برنز پسین و عصر آهن پیشین، مورد بررسی قرار نگرفتهاست. ادوار پس از آن که مقارن با شکلگیری دولتهای ماد و هخامنشی است، بسیار بررسی شده
شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکلگیری و رواج تمدنهای کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدنها و دولتهای باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدنها و دولتها بودهاست، به چه نحوی جریان داشتهاس
پیش از آریاییان تمدنهای شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن پارسوا در پیرانشهر، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تپه اسکندری (در هفشجان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسیها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران) در سرزمین ایران بودن
هرچند کاوشهای مربوط به دوره پارینهسنگی در ایران (تا ۱۲۰۰۰ سال پیش) ناچیز است، اما با توجه به موقعیت جغرافیایی فلات ایران، این سرزمین تنها پلی بودهاست که انسان شکارچی-گردآورنده در مهاجرت از آفریقا به جنوب آسیا میتوانسته از آن عبور کند. آثار یافت شده از این دوران در ایران، محدود به غارها و پناهگاههای صخرهای در زاگرس میانی، چند منطقه در ساحل دریای خزر و مناطق پراکندهای در کویرهای مرکزی میشود. یافت شدن سکونتگاهی با قدمت هشتصد هزار سال در آسیای میانه این گمان را طرح کرده که در ایران نیز در آن زمان انسانهایی میزیستهاند.قدیمیترین سکونتگاه کشف شده انسان در ایران، غار دربند رشی است. طبق مطالعات جدید این غار پیش از ۲۰۰ هزار سال پیش مسکن شکارچیان عصر سنگ بودهاس
پارینهسنگی زیرین(۲٫۵ میلیون تا ۲۰۰۰۰۰ سال پیش):در این دوره دو سنت ساخت ابزار وجود دارد که یکی نوعی تبر ساخته شده از تراشه سنگی است و در شرق رودخانه فرات از جمله ایران اثری از آن یافت نشدهاست. دیگری ابزارهای خردکننده از تراشه سنگی است که در مناطق شرقی اوراسیا از جمله ایران یافته شدهاس
غار شنیدار در کردستان عراق مهمترین سکونتگاه کاوش شده میباشد که به انسانهای نئاندرتال تعلق داشتهاست و یافتههای بسیار شبیه غار حاضرمرد در سلیمانیه و سکونتگاههای زاگرس در ایران است، با این حال هیچ نئاندرتالی در سکونتگاههای واقع در ایران یافته نشدهاست. شناخته شدهترین سکونتگاهها در ناحیه زاگرس در ایران عبارتند از شامل غار کوبه، غار خار و پناهگاه سنگی وارواسی نزدیک بیستون و نیز غار کنجی وغار کنجی و غار ارجنه نزدیک خرمآباد. همه این سکونتگاهها دربرادارنده تراشههای سنگی، استخوانهای حیوانات و خاکسترهای اجاق است. اما در هیچیک سازه دیگری نظیر ابزارهای چوبی و استخوانی نیست. به نظر میرسد که انسانها در زمانهای گرم تر در این مناطق سکونت گزیدهاند.
نظریهای که امروز بیش از هر نظریهٔ دیگری در میان صاحبنظران مقبول است اینست که قبایلی که خود را آریایی (آریایی در زبان ایشان به معنی شریف یا نجیب بود) میخوانندند در اواخر هزارهٔ دوم پیش از میلاد (در این تاریخ اختلاف بسیار است) به فلات ایران سرازیر شدند. از بررسی اساطیر و زبان ایشان برمیآید که ایشان خویشاوندی نزدیک با هندیان داشتند و گویا پیش از آمدن آنان به ایران و مهاجرت دستهٔ دیگر به هند با هم میزیستند. به هر حال آنچه مسلم است اینست که هر دو دسته خود را آریایی میخواندن
دانش پژوهشیهای نوین نشان میدهد که عنصر ایرانی زبان همواره در میان تیرههای به اصطلاح آسیانیک دخیل بودهاند.
تهیه شده در انجمن علمی پژوهشی سازمانNBF
☀️ https://t.me/NBF_Party